۳۰ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۳۰

60 سالگی یک نویسنده/

پگاه‌راد: نویسندگی و خبرنگاری هم می‌تواند شغل باشد

پگاه‌راد: نویسندگی و خبرنگاری هم می‌تواند شغل باشد

بهمن پگاه‌راد درباره انگیزه ورودش به عرصه نویسندگی و روزنامه‌نگاری گفت: بعد از دیدن دوره‌های خبرنگاری و روزنامه‌نگاری، قصد کردم به سهم خود به نوجوانان ثابت کنم که نویسندگی و خبرنگاری هم می‌تواند شغل باشد و دانایی و توانایی را برای جامعه به ارمغان آورد.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: بهمن پگاه‌راد روزنامه نگار و داستان‌نویس، متولد اول بهمن ماه سال 1330 در یکی از محله‌های جنوب شهر شیراز که هم اکنون به نام خیابان کارگر نامیده می‌شود به دنیا آمد. وی بعد از گذراندن دوره‌های آموزش روزنامه‌نگاری، نخستین داستان‌های کوتاهش را در دوره جدید مجله فردوسی که در آبان ماه سال 57 از محاق توقیف رها شده بود ، به انتشار رساند.

پگاه راد با انتشار روزنامه خبر جنوب در شیراز به کسوت روزنامه‌نگاران پیوست و در جوار کارهای خبری، نوشتن در عرصه ادبیات داستانی کودک و نوجوان را پی گرفت و اولین داستان کوتاهش در کیهان بچه‌ها با نام « قلک» در فروردین سال 63 در مجله کیهان بچه‌ها چاپ شد و از آن پس بیش از 200 داستان کوتاه دیگرش در مجلات کیهان بچه‌ها، سروش کودک و نوجوان، شاهد کودک، رشد، آفتابگردان، دوچرخه و صفحه دانش آموز روزنامه خبر جنوب به چاپ رسید.

3 رمان «راز ساختمان زرد»، « نبرد رییس علی»، «زورق های کوچک» و نیز کتاب «آموزش خبرنگاری» از دیگر آثار این نویسنده است. اما دیگر داستان‌ها و رمان‌هایش که اغلب چاپ اول آنها به صورت پاورقی در روزنامه خبر جنوب و کیهان بچه ها بوده، به صورت کتاب درنیامده و شاید در آینده با تجدید نظر و ویرایش مجدد اقدام به چاپ آنها کند. مجموعه داستان «دزد دوچرخه» به عنوان بیست و ششمین کتاب این نویسنده منتشر شد.

به بهانه 60 ساله شدن پگاه راد، به بررسی کارنامه او در نویسندگی و روزنامه‌نگاری و گفتگو با وی در این رابطه پرداختیم که شرح این گفتگو در ادامه می‌آید:

آقای پگاه‌راد صحبت را از یکی از رمان‌های شما آغاز کنیم. عده‌ای از مخاطبان، شما را با کتاب «راز ساختمان زرد» می‌شناسند. داستان شکل‌گیری این رمان چه بود؟

هری.اس. ترومن رییس جمهور آمریکا که به دستور او شهر هیروشیما و ناکازاکی ژاپن بمباران اتمی شدند، برای سرپوش گذاشتن بر جنایاتش، اصلی به نام اصل 4 ترومن را برای کشورهای جهان سوم وضع کرد. بنای اولیه این اصل، اهدای وام و تسهیلات برای سازندگی زیر ساخت‌ها و بالا بردن بهداشت در کشورهای جهان سوم از جمله ایران بود. اما عملاً این طرح دستاویزی برای دخالت آمریکا در این کشورها و زیر سلطه بردن رهبران فاقد اراده آن بود. با تصویب این طرح، در دهه 30 ساختمان زردی در 200 قدمی خانه ما و پشت زمین خاکی فوتبال ساخته شد که از همان ابتدا به ساختمان آمریکایی‌ها معروف شد. این ساختمان محلی مخوف بود که ظاهراً به امور بهداشت می‌پرداخت و تحقیقات دارویی و بیماریابی روی مردم انجام می‌داد. اما می‌گفتند از این محل برای سربازان اسراییلی که در جنگ 6 روزه اعراب و اسراییل زخمی می‌شدند، خون ارسال می‌شد. این موضوع دستاویزی برای نوشتن رمان «راز ساختمان زرد» بود.

اگر امروز می‌خواستید این رمان را بنویسید، چه تغییراتی در آن می‌دادید؟ طبیعتا رمان را با همان شکل و قالب اولیه نمی‌نوشتید!

این کتاب توسط انتشارات امیرکبیر چاپ شد و چون جزو اولین داستان‌های بلندم بود، کمی با شتاب نوشته شد. اما در پاسخ به سؤال شما باید بگویم اگر بخواهم دوباره آن را بنویسم، از نظر محتوایی تغییری در آن نمی‌دهم. اما از نظر توالی زمانی این کار را خواهم کرد. به این ترتیب که کتاب، با مبارزه نوجوانان یک مدرسه برای جلوگیری از ساخت ساختمان آمریکایی‌ها آغاز می‌شود. اما همین جوان‌ها در آغاز راهپیمایی‌های عظیم انقلاب حضور دارند و همان آقای احدی، معلم انقلابی که به علت فشارهای رژیم در تبعید و زندان بوده، نظاره‌گر شعله‌هایی است که به جان ساختمان زرد افتاده است. اگر بخواهم برای این رمان قسمت دومی در نظر بگیرم، جوانان دهه 30 را به سن 25 سالگی می‌رسانم و آقای احدی را به دوره بازنشستگی و سپیدمویی، و برای رسیدن به سیر شکل‌گیری ساخت ساختمان زرد و مبارزه نوجوانان با چیزی شبیه داستان «دو شهر» اثر احمد محمود، به گذشته نقب می‌زنم.

کمی هم درباره مجموعه داستان «دونده شهر» که بعد از این رمان منتشر شد، توضیح بدهید.

اغلب داستان‌های این کتاب حاصل کارهای دهه 60 است و محتوای آن به نوعی شرح حکایات تلخی است که در هنگام اسارات داشتیم. اگر چه داستان‌هایی مثل «قندهای تلخ»، «بی بی» و «صف کویتی‌ها» در این کتاب به فضای بعد از انقلاب برمی‌گردد، اما همین‌ها نیز ریشه در ظلم‌های به ارث رسیده از گذشته ها دارد . داستان‌های این مجموعه اگر چه برای نوجوانان نیز قابل فهم بود، اما برای بار اول در مجله سروش بزرگسالان چاپ شده است. آن زمان هفته‌نامه سروش، شکل فعلی را نداشت و هر هفته مبادرت به چاپ داستان می‌کرد.

هنوز هم طرح‌های جدید برای نوشتن دارید؟

خیلی از نویسندگان بهترین آثار خود را در سنین بعد از 50 سالگی نوشته‌اند. برای بعضی دیگر این ذهن چندان نامحدود نیست و اغلب در سنین بالا به طرف هر سوژه‌ای نمی‌روند و دچار تردید در نوشتن می‌شوند. درباره خودم اگر بعد از رسیدن به 60 سالگی، فعالیت روزنامه نگاری را کنار بگذارم و عمری باقی باشد، بیشتر به سوی داستان می‌روم و شاید بتوانم دنیای خیال و صور تخیل خود را صیقل بدهم. ضمن این‌که همین حالا در حال نوشتن داستان بلند «SALTY » هستم، که معنی سردستی و خودمانی آن می‌شود «نمکی».

گفته‌اید که بیشتر داستا‌ن‌هایتان به صورت کتاب درنیامده و چاپ اول بسیاری از آن‌ها در مطبوعات بوده است. دلیل این مساله چیست؟

این که شغل اصلی من روزنامه‌نگاری است، دلیل اصلی اهتمام به چاپ کارهایم از طرف رسانه‌ها بوده است. علت دومش شمارگان بالای روزنامه‌ها و مجلات بود. مثلاً در بعضی مواقع روزنامه شهر ما شیراز یعنی «خبر جنوب» به مرز شمارگان 100 هزار هم رسیده و در دهه‌های 60 و 70 که روزهای اوج کیهان بچه‌ها بود و بر خلاف این سال ها که خیلی از روزنامه‌فروشی‌ها از توزیع این مجله خودداری می‌کنند، شمارگانی بالای 80 هزار جلد داشت و یا ضمیمه «دوچرخه» همشهری که بیشترین داستانهای کوتاهم در سال‌های اخیر در آن چاپ شده، شمارگان بالایی دارد که به دست اغلب کودکان و نوجوانان می‌رسد.

یک نکته هم این‌که تقریباً در مواردی اندک و خلاف دیگر نویسندگان که کارهای خود را برای چاپ به ناشران تحویل می‌دهند، از انتشار اولین کتاب‌هایم تا امروز، این دیگران بوده‌اند که برایم کتاب چاپ کرده‌اند. یکی از دوستانم علیرضا متولی مدیر انتشارات رویش بدون این‌که خودم اطلاعی داشته باشم، چند کتاب اولیه‌ام را چاپ کرد و سهمیه کتاب را به همراه قرارداد و حق الزحمه برایم پست کرد. اولین کتابم را که مجموعه داستان بود، محمدرضا سرشار و به انتخاب خودش در نشر جوانه چاپ کرد. کتاب «مثل رود پرخروش» هم به همراه «راز ساختمان زرد» به اهتمام و تلاش امیر حسین فردی و حسین فتاحی بدون اطلاع خودم توسط انتشارات امیرکبیر و سوره مهر به چاپ رسید.

به فعالیت روزنامه‌نگاری‌تان اشاره کردید. شما در این زمینه کتابی با عنوان «کلاس خبرنگاری»‌ نوشته‌اید. درباره این کتاب هم کمی توضیح بدهید.

کتاب «کلاس خبرنگاری» که همان آموزش خبرنگاری است، حاصل فعالیت‌های صفحه دانش آموز روزنامه «خبر جنوب» است. تولید این صفحه از سال 70 آغاز شد و هدف از انتشارش ترغیب دانش آموزان به ارسال اخبار مدرسه خود و تزریق جوهره خبرنگاری در آن‌ها بود. به همین منظور برای اولین بار در سطح کشور و قبل از نهضت توجه به امور خبرنگاری در تهران، در نیمه دوم دهه 70، ما در شیراز آموزش اولیه ورود نوجوانان به دنیای خبرنگاری را از طریق همین صفحه در روزنامه آغاز کردیم.

خروجی این کار خیلی از جوانانی را که بعدها وارد کارهای مطبوعاتی در شیراز و حتی در تهران و جاهای دیگر شدند، در برگرفت. در مورد کتاب «آموزش خبرنگاری» باید بگویم از آن‌جا که همیشه فکر کردم در ایران، علاقه مندانی وجود دارند که  ممکن است به این کلاس‌ها و این آموزش‌ها دسترسی نداشته باشند، تصمیم به انتشار مطالب و طرح درس‌های ارایه شده در صفحه دانش‌آموز روزنامه، به صورت کتاب کردم. این کتاب به نوعی کتاب پیش‌دانشگاهی برای ورود خبرنگاران به دانشگاه‌های خبر و علوم ارتباطات بود تا به این وسیله این عزیزان، خبرنگاران هوشیار و جستجوگری بشوند.

انگیزه خبرنگاری و ورود به دنیای روزنامه نگاری چگونه در شما شکل گرفت؟

بعد از چند سال که دوره روزنامه‌نگاری و تکمیلی آن را دیدم، در کلاس‌های بازآموزی دانشگاه تهران به استادی کوئل کهن شرکت کردم و در سال 69 نیز در اولین و دومین دوره کلاس‌های خبرنگاری که به اهتمام دفتر مطالعات برنامه ریزی رسانه ها، معاونت مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برپا شد، شرکت کردم و برای اولین بار در این کلاس‌ها با چهره‌هایی چون کاظم معتمد نژاد، نعیم بدیعی، زنده یاد حمید نطقی، محمد مهدی فرقانی، حسین قندی، زنده یاد حسین عماد افشار و دیگر اساتید روزنامه نگار آشنا شدم که حاصل بزرگی برای من داشت و بعد از دیدن این دو دوره درصدد برآمدم به سهم خود به نوجوانان مخاطب مطالبم بفهمانم که نویسندگی و خبرنگاری هم می تواند شغل باشد و از قبل کارهای خود می‌توانند دانایی و توانایی را برای جامعه به ارمغان بیاورند.

جامعه رسانه و مطبوعاتی کشور از آن روزها تا امروز، چه تغییری کرده است؟

بله، خوشبختانه با افزایش تعداد عناوین روزنامه‌ها و مجلات، به ویژه مجلات تخصصی برای نسل دوم انقلاب که اغلب خواننده مطالب و آموزش‌های کلاس‌های خبرنگاری توسط وزارت ارشاد و مراکز آموزش عالی بودند، اولین سری از تحصیل‌کرده‌های این رشته از اواخر دهه 70، به ویژه در دهه 80 کار خود را در مطبوعات و خبرگزاری‌ها آغاز کردند، به طوری که هم اکنون میانگین سنی این خبرنگاران سنین 30 سالگی است و اکثر پرسنل خبرگزاری‌ها که امروز شمار آن‌ها بر خلاف گذشته که فقط یک خبرگزاری داشتیم، از مرز 20 خبرگزاری گذشته‌است. به تعداد کارکنان و خبرنگاران این خبرگزاری‌ها، رسانه‌های دیجیتالی و سایت‌های خبری، روزنامه‌ها و مجلات گوناگون را اضافه کنید که اغلب پرسنل و خبرنگاران آنها را جمع جوانان تشکیل می‌دهند.

پس رشد فضای مطبوعات کشور، طی این سال‌ها بیشتر کمی بوده است.

به نظرم با توجه به افزایش تعداد خبرنگاران در یکی دو دهه اخیر، این عزیزان با توجه به گرایش‌های ذوقی خود باید گوشه‌ای از فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری، ورزشی و... را پیگیری کنند و در این راه به اصطلاح، همه کاره هیچ کاره نباشند. امروز تولید یک خبر توسط خبرنگاران و خبرگزاری‌ها اگر به صرف اطلاع رسانی خشک باشد، بر دل مخاطب نمی‌نشیند. خبر باید با تحلیل و نقد و بررسی همراه باشد. در این راه تنها خبرنگارانی می‌توانند موفق باشند که اشراف کاملی در مقوله و تخصص خود داشته باشند و با استفاده از تجربه‌ها و از طریق مطالعه و تحقیق و جستجو لحظه‌ای از تلاش نایستند تا بتوانند بر ذهن مخاطبان اثرگذار باشند تا آن‌ها نیز جستجوگر بشوند.

خطوط و محدودیت‌ها عاملی برای بستن دست خبرنگاری که توصیف می‌کنید، نمی‌شود؟

به نظرم انعکاس صحیح اخبار و حتی تحلیل‌های به جا و منطقی، هیچ خبرنگاری را با خطوط قرمز مواجه نمی‌کند، مگر این‌که آن داده‌ها و اطلاعات بدون دلیل و مدرک باشد. من در طول نزدیک به 35 سال خبرنگاری، اگر چه در بعضی مواقع با سخت‌گیری‌های و اعتراض‌هایی مواجه شده‌ام، اما خط قرمزها را خودم تعیین کرده‌ام و اجازه نداده‌ام این خطوط بر من تحمیل شود. ضمن این‌که مهمترین رسالت خبرنگاران رعایت اصول اخلاقی، رسیدگی به امور مردم و چالش‌های پیش پای آن‌ها، ایجاد امید در جامعه و مهمتر از آن ملزم کردن مسؤولان به پاسخگویی است. ضمن این‌که جامعه نیز در قبال خبرنگاران مسؤولیت‌هایی دارد و همین طور که خبررسان‌ها در کارهای خود تلاش زیادی دارند، باید افرادی دنبال حل مشکلات عدیده این جمع باشند.

گفتگو از صادق وفایی

کد خبر 1513948

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha