عباس كي منش - متخلص و مشهور به مشفق كاشاني در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : اگر در زمان ستمشاهي ، يعني قبل از انقلاب اسلامي كه دردهايي گريبانگيرمردم بود ، شاعري مي خواست در اين زمينه چيزي بگويد ، افراد ساواك با او برخورد شديدي مي كردند و اگر حرف هاي او در شعر پا را از مرز استعاره فراتر مي گذاشت ، گريبان او را مي گرفتند .
مشفق كاشاني : قبل ازانقلاب ، استفاده ي شاعر از واژه هايي مثل " شب " ، " جنگل " ، " تاريكي " و ... در شعر ممنوع بود ، شاعر حق نداشت از اين گونه واژه ها و تركيبات استفاده كند ، بيان نارسايي هاي زندگي در شعر مجازات داشت . |
رئيس خانه ي شاعران ايران ياد آور شد : خود من غزلي داشتم كه شبي آن را در يك انجمن خواندم ، مطلع غزل اين بود : گربا طراوت تو ، گلي در چمن يكي است / آن تازه گل تويي تو ، نگارا سخن يكي است ... در ادامه ي آن غزل كه خواسته بودم رژيم ستمشاهي را در يك بيت معرفي كنم ، اين طور سروده بودم كه : ايمن به جان خويش نشستن ، ز ابلهي است / آنجا كه نقش راهبر و راهزن يكي است ... ، بعد ازاتمام آن انجمن وانتشار اين غزل ، ماموري يادداشتي به من داد و مرا به مكاني درخيابان اميريه ي تهران احضار كردند .
رئيس شوراي شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ياد آور شد : يكي از روش هاي رژيم ستمشاهي اين بود كه براي مردم ، از جمله اهل فرهنگ و هنر ، ايجاد دلهره كند ، با من هم همين كار را كردند و مدت ها مرا پشت در در انتظار و دلهره گذاشتند و خلاصه پس از دو ساعت و نيم ، مرا مورد مواخذه قرار دادند و گفتند كه به مقام سلطنت اهانت كرده اي !
مشفق كاشاني با اشاره به موفقيت ادبيات و شعر پس ازپيروزي انقلاب اسلامي اظهار داشت : شعر امروز بايد شناسنامه ي زمان را ضميمه ي خود داشته باشد ، شاعراني بوده و هستند كه با وجود 90 سال سن از هجر ياري ناله مي كند كه اصولا وجود ندارد ! عده اي ديگر هم در شعرهاي خود مرتب از يكديگر استقبال مي كردند ، اين مسئله قبل از انقلاب باب بود ، پس ازانقلاب فضايي واقعگرايانه در شعر به وجود آمد و شعري مورد توجه قرار گرفت كه از درد مردم بگويد ، جوهره ي شعري داشته باشد و از رمز و رازهاي شعري بهره مند باشد .
نظر شما