به گزارش خبرگزاری مهر، مهمترين عامل خودسازي و تزكيه رسيدن به "فضايل اخلاقي" است و يكي از راه هاي آن پرورش و تكميل نفس و سير و سلوك و نيل به مقام قرب الهي است. فضيلت انسان در كمال نهايي او و كمال نهايي انسان هم رسيدن به مقام قرب الهي است. هر صفتي كه انسان را در مقام قرب بالا برد يا زمينه را براي سير صعودي به سوي الله فراهم سازد فضيلت محسوب مي شود. در اسلام روح ارزش هاي انساني قرب به خداوند متعال است و قرب به خدا غايتي است كه براي حركت انسانها مقدر شده، ليكن همه انسانها در صراط مستقيم حركت نمي كنند و به مقام قرب الهي نايل نمي شوند.
در نهاد انسان فضايل و مكارم اخلاق ريشه دارد. اخلاق نيك ارزش هايي هستند كه با روح ملكوتي انسان سنخيت و تناسب دارند و با پرورش آنها وجود انساني او كامل مي شود تا به مقام قرب مي رسد. ذات مقدس پروردگار جهان سرچشمه همه كمالات است و انسان چون بر فطرت الله آفريده شده راه رسيدن به عالم عالي را بهتر مي تواند طي كند. همه انسانها در همه اعصار، عدالت، ايثار، راستي، درستي، امانتداري، احسان، نيكوكاري و به طور كلي تمامي صفت هاي پسنديده را درك مي كنند و بر خوبي آنها اتفاق نظر دارند خداوند مي فرمايد؛ و قسم به نفس و آن که او را نيكو و معتدل بيافريد و راه انحراف و تقوا را به او الهام نمود. همانا رستگار شد كسي كه نفس خويش را تزكيه نمود و زيانكار شد كسي كه او را آلوده ساخت.
مي دانيم كه هر انساني اخلاق خوب و بدي دارد كه در درون جان و روان او ريشه دوانيده است. مثلا دوست دارد كه خود و دوستانش هميشه سعادتمند و موفق باشند و دشمنش هر كس كه مي خواهد باشد شكست خورده و گرفتار باشد. اما اگر همين فضايل اخلاقي خود را پرورش داده و احيا نمايد و عقل را به فعليت برساند، دنيا را به گونه اي ديگر مي نگرد و دوستي و دشمني اش بر اساس ملاك ها مي شود نه حبّ و بغض شخص و گروهي. اگر محور فكر او حب الله باشد و تنها منشا همه دوستي ها را دوستي خداوند دانسته و ريشه همه دشمني ها را دشمني با پروردگار بداند، بنده اي مطيع مي شود و زندگي خود را بر مبناي رضاي الهي قرار مي دهد. چنين شخصي در فرمانبرداري هايش به هيچ چيز جز فرمانبرداري از خدا نظري ندارد؛ مثلا اگر هيچ نفعي و ثوابي براي فرمانبرداري به او ندهند باز امر پروردگار را اطاعت مي كند، يعني خداوند را سزاوار اطاعت و پرستش مي داند و در برابر فرمان الهي مطيع محض است.در چنين هنگامي فضايل اخلاقي و ملكات فاضله در او بارور و شكوفا مي شود و به مقام اخلاص و فنا في الله دست مي يابد؛زيرا اسباب تكامل و تقرب الي الله را فراهم نموده است.خداوند مي فرمايد؛اگر از مقربان است و در نهايت راحت و آرامش و روح و ريحان قرار دارد و در بهشت پرنعمت جاي مي گيرد
قرب به خدا از قرب هاي متعارف و معمول در جامعه نيست، يعني نه قرب زماني است، نه قرب مكاني و نه قرب مجازي و تشريفاتي، بلكه قرب به خدا امري واقعي است و بندگان شايسته خداوند واقعا به او نزديك مي شوند و بر عكس بندگان گنهكار و اقعا از خدا دور مي شوند. انسان به سبب ايمان و عمل صالح مي تواند و جود خويش را كامل و كامل تر كند تا به مقام مقربين نايل شود و از آن سرچشمه هستي و منبع كمال فيوضات بيشتري دريافت نمايد. هر كس به مقدار سعي خود به مرتبه اي از قرب نايل مي شود. بنابر اين بايد براي رسيدن به مقام مقربين كوشيد كه نهايت كمال انساني است.در اين راه بايد شخص مقرب ايماني قوي داشته باشد.
ناگفته پيداست كه ايمان به خداوند متعال زير بناي كمالات نفساني و حركت به سوي قرب الهي است.سالك بايد قبل از حركت،مقصد و غايت حركت خويش را روشن و مسير خود را معين نمايد و گرنه به مقصد نخواهد رسيد.ايمان به خدا به حركت و تكاپوي انسان جهت مي دهد و مقصد او را روشن مي سازد.شخص بدون ايمان از پيمودن صراط مستقيم تكامل عاجز مي ماند. قرآن كريم مي فرمايد؛كساني كه به قيامت ايمان ندارند از راه راست منحرفند.
بنابر اين اگر ايمان به قيامت نباشد انسان در انتخاب و پيمودن راه به انحراف مي افتد و كسي كه از راه راست منحرف شد به ضلالت و گمراهي كشيده مي شود. در نتيجه مي توان گفت انساني كه در راه خود سازي حركت كند و مي خواهد به مقام مقربين برسد بايد ابتدا براي تقويت نيروي ايمان خويش بكوشد كه هر چه ايمانش برتر و قوي تر باشد به در جات بالاتري از كمال بار مي يابد.تا جايي كه در سايه ايمان عاشق خدا مي شود.
نظر شما