به گزارش خبرگزاری مهر، انقلاب اسلامي ايران با ويژگيهاي ديني و منحصر به فرد خود، الهامبخش و نويددهنده ايجاد تمدني نوين براي دنياي معاصر گرديده است. اين انقلاب طبعاً يك چالشگر برونتمدني براي تمدن غربي و خود نويدبخش تمدني نوين و در راه است. به واقع انقلاب اسلامي ايران سرآغاز تلاشي جديد براي رويش تمدن نوين اسلامي بوده است. در اين مسير، فرصتها و چالشهايي وجود دارد كه مقاله پيش رو با پرداختن به آنها، تمدن نوين اسلامي را واقعيتي ميداند كه هم يك ضرورت است و هم انشاءالله به وقوع خواهد پيوست.
انقلاب اسلامي و تمدن نوين اسلامي
انقلاب اسلامي و پيروزي آن در سال ۱۳۵۷ نه تنها عليه يك نظام مستبد و پوسيده، يعني سلطه تاريخي دودمانهاي سلطنتي برپا گرديد، بلكه به دليل ماهيت اسلامي خود و برخورداري از اهداف و آرمانهاي جهانشمول، مبارزهي جدي با نظم سلطهگرانهي بينالمللي را مورد توجه و تأكيد قرار داد؛ نظمي كه بر مبناي هويت و تمدن غربي در دورهي معاصر شكل گرفته و بشر را با اهرم علم، تبليغات و قواي نظامي، در بر گرفته و با استحمار و استعمار ملل و نخبگان آنها، ساليان سال با منافع نامشروع، نظامهاي خود را برتر از ديگران نشان داده و نوعي سيطره جهاني را براي خود مستقر كرده است.
غربيان با آرمانها و اهداف مادي و تكبعدي كه برخاسته از فلسفه و تفكر اومانيستي و انسانمحور است و نتيجه آن در داخل جوامع غربي، نفعپرستي مادي افراطي عليه يكديگر و آن گونه كه توماس هابز ميگويد، «انسان گرگ انسان است.»(۱) و استثمار و استحمار از طريق دستگاههاي تبليغاتي و رسانهها و از نظر بينالمللي، استعمار و سيطره بر ملل محروم و مظلوم است، صدها سال سيطره تمدني بر جهان يافته و به ظلم و ستم پرداختهاند.
انقلاب اسلامي ايران با ويژگيهاي ديني و منحصر به فرد خود، الهامبخش و نويددهنده ايجاد تمدني نوين براي دنياي معاصر گرديده است. از يكسو دين مبين اسلام، كه جامع و همهجانبهنگر و مبتني بر خدامحوري در مقابل انسانمحوري تمدن ظالم غربي است، مبناي اين انقلاب بوده و آرمانهاي انقلابي ناشي از آن نيز همهجانبه و جامع است. در حالي كه در هر يك از انقلابهاي معاصر، آرمان يا ايدئولوژي انقلابي را تنها يكي از موارد آزادي، برابري، استقلال يا توسعه تشكيل ميدهد، انقلاب اسلامي ايران همهي اين موارد را در چارچوب خدامحوري (با تأكيد بر اصل ولايت فقيه) مورد توجه قرار داده است.(۲)
از سوي ديگر، انقلاب اسلامي ايران، بيرون از تمدن غربي اتفاق افتاده است؛ برخلاف انقلابهايي مانند روسيه (۱۹۱۷) يا چين (۱۹۴۹) كه درونتمدني هستند. طبعاً انقلاب اسلامي يك چالشگر برونتمدني براي تمدن غربي است و خود نويدبخش تمدني نوين و در راه است و در تمدن غربي مستحيل نميشود.(۳)
به طور كلي، آنچه نتيجهي تمدن غربي به عنوان تمدني برخاسته از اومانيسم و انسانمحوري بوده است بيعدالتيهاي گسترده در درون اين جوامع (كه امروزه خود را در اعتراضها و حركتهايي مانند «جنبش تسخير» نشان ميدهد) و سلطه بر ملل محروم و استعمارگري در خارج است. اگر به دولتهاي غربي بگوييد شما، به عنوان مثال، در خليج فارس، عراق، افغانستان و غيره كه منجر به كشته شدن ميليونها نفر گرديده است، چه كار ميكنيد؟ آنها فوراً پاسخ ميدهند كه منافع ملي ما اقتضا ميكند. در حقيقت منافع ملي در آنجا بر مبناي قانون جنگل تنظيم ميشود كه مبناي اصلي آن همان اومانيسم است.
واضح است كه چنين تمدني نميتواند از يك سو، به دليل سوءعملكرد صدهاسالهي خود و ايجاد شرمندگي در اذهان نخبگان غربي و در نتيجه، فروپاشيهاي فكري در غرب و از سوي ديگر، وجود امواج قوي ناشي از چالشگران جديد، كه يكي از اصليترين آنها ناشي از بازتابهاي جهاني انقلاب اسلامي ايران است، ايستادگي نمايد. امروزه همگان نشانههاي فروپاشي ذهني، فكري و فلسفي و بحرانهاي سياسي و اقتصادي عيني در غرب را شاهد هستند. آخرين اين بحرانها در زمينهي اقتصاد، از سال ۲۰۰۷ ميلادي آغاز شده و ادامه يافته است.(۴)
جهانيسازي و جهاني شدن
در دهههاي پاياني قرن بيستم ميلادي و آرامآرام، جهان شاهد گسترش خيرهكنندهي كمّي و كيفي رسانهها بوده است. از اين زمان غرب تلاش كرده است اين گسترش را به فرصتي براي تعميق و گسترش افكار خود در جهان تبديل نمايد كه امروزه از آن به جهانيسازي تعبير ميشود. گسترش تفكرات غربي در زمينههاي فكري، فلسفي، اقتصادي (اقتصاد سرمايهداري)، سياسي (دموكراسيليبرال) و فرهنگي (ماديگرايي)، كه در نهايت عقيده و تمدن غربي را به عنوان يگانه راهي كه در انتظار همهي مردم جهان است معرفي مينمايد،(۵) امروزه از اهداف اصلي رسانهاي غرب است و غربيان با آيندهپژوهي و سناريونويسي در صدها مركز علمي خود بر مبناي اهداف استعماريشان، براي آيندهسازي تلاش ميكنند.
بنابراين جهانيسازي كاملاً برنامهريزيشده (پروژه) است، نه يك روند طبيعي در جريان امور (پروسه). در عين حال، يك روند (جهاني شدن) نيز ديده ميشود كه ناشي از گسترش در دستگاههاي ارتباطي و رسانهاي جهان است. اين گسترش، امكاناتي را فراهم ميآورد تا همگان بتوانند فكر، سخن، عقيده و اهداف خود را به گوش جهانيان برسانند.
ابعاد مختلف تمدن نوين اسلامي
رهبري معظم انقلاب اسلامي، به درستي از اين تمدن اسلامي در راه، به تمدن نوين اسلامي تعبير كردهاند.(۶) اين تمدن نوين ابعاد مختلف فكريفلسفي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و علميفناوري را شامل ميشود.
از نظر فكريفلسفي، اين تمدن به جاي انسانمحوري، مبتني بر خدامحوري است. اين اصل خود را در همهي موارد سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و علميفناوري نيز نشان ميدهد. از نظر فرهنگي، اين تمدن روابط انساني و عدم ابتذال و استحمار تبليغي عمومي را مبناي روابط ميداند و هنر را منطبق با موازين شرع مقدس اسلام مورد بهرهبرداري و اشاعه قرار ميدهد. از نظر سياسي، اين تمدن مبنا را بر مردمسالاري ديني و تنظيم روابط عادلانهي بينالمللي (و نه استعمار) قرار ميدهد و از نظر اقتصادي، در آن رعايت اصل عدالت و نه استثمار مبنا قرار ميگيرد. در اين تمدن، همچنين سبك زندگي درست، در مقابل نوع غربي آن، كه مبتني بر فروپاشي خانواده و عدم انتقال ارزشهاي ناب به فرزندان و نسلهاي جديد است، قرار ميگيرد.(۷)
همين طور پيشرفت در علم، چه علوم انساني اجتماعي و رفتاري بر مبنايي واقعي (علوم انساني مبتني بر اسلام) و چه علوم فني و مهندسي و نيز پيشرفت در فناوري، به ويژه علوم و فناوريهاي نوين و راهبردي، بخشي از اهداف اين تمدن را تشكيل ميدهد.
در حقيقت، تمدن نوين اسلامي ايجاد جامعهي نويني را در نظر دارد كه در هر يك از ابعاد فوق، آرمانهاي اصيل اسلامي را سرلوحهي خود قرار ميدهد. اين جامعه اساساً با جامعهي غربي متفاوت است.
تهديدها، چالشها و عوامل ايجاد چالش در مسير تمدن نوين اسلامي
قبل از طرح بحث فرصتهاي موجود در مسير ظهور تمدن نوين اسلامي، اشارهاي به چالشها و عوامل ايجاد چالش در اين مسير داريم:
- امكانات رسانهاي غرب
جهان غرب از امكانات رسانهاي بالايي برخوردار است؛ افزون بر اينكه از طريق استعمار، نياز علمي و غيره، زبان خود را نيز به بسياري از مناطق تحميل كرده است. در بسياري از مواقع، ديده شده است كه در صورت فقدان شرايط دريافت سيگنالهاي رسانههاي غربي در مناطقي از جهان سوم، غرب سرمايههاي زيادي را براي تهيهي امكانات دريافت آنها اختصاص داده تا بتواند به اهداف استعماري و تبليغاتي مورد نظر خود دست يابد. شواهد زيادي در دست است كه غرب و به ويژه آمريكا، در جهان سوم، گروههاي طرفدار خود را به امكانات رسانهاي از قبيل پايگاههاي اينترنتي، شبكههاي تلويزيوني، وسايل ارتباطي جاسوسي ويژه مانند آنچه براي ترور دانشمندان هستهاي ايران در اختيار تروريستها قرار داده بود و... مجهز كرده است.(۸) از سوي ديگر، غربيها در عصر استعمار، زبان خود را به تعداد زيادي از كشورهاي آسيايي، آفريقايي و آمريكاي لاتيني تحميل كردند؛ امري كه امروزه دريافت پيامهاي رسانهايشان را تسهيل ميكند.
- تجربيات تاريخي غرب در زمينهي تبليغات
ساليان طولاني استعمار و تبليغ روي ملتها بر اساس برنامهريزي و شناخت امكانات و نقصانها در اين زمينه و نيز راهبردنويسي براي دستيابي به اهداف، تجربيات آزمونشدهاي را در اختيار دولتهاي غربي قرار ميدهد كه اين امر ميتواند مشكلات و مسائلي را در راه ظهور تمدن نوين اسلامي ايجاد كند.
- شناخت و تجربيات تاريخي غرب از جوامع مختلف
حضور غرب در كشورهاي مختلف، باعث شناخت كامل يا نسبي فرهنگ، سياست، اقتصاد، جامعه، تاريخ، تشكلها و نخبگان آنها گرديده و غربيها از اين تجربيات براي ايجاد تهديد و چالش در مسير پديد آمدن تمدن نوين اسلامي بهرهبرداري ميكنند. از جمله تأكيد بر مليگرايي و قومگرايي يكي از آنهاست. استفاده از مستشرقين و «شرقشناسي»، كه در آن سعي ميشود به گونهاي هدفدار و به غلط، جامعه، تمدن و فرهنگ غربي، عالي و كارآمد و ساير جوامع و فرهنگها، فرودست جلوه داده شود نيز همواره مورد توجه آنها بوده است.
- تحصيل ميليونها دانشجو در غرب و تأثير آن در قدرت نرم غربيان
اين پديده يكي از مهمترين موارد چالشبرانگيز در مقابل تشكيل تمدن نوين است. به گفتهي جوزف ناي، بخشي از دانشجويان تحصيلكرده در غرب، ارتش سرّي غربيان در كشورهاي خود هستند.(۹) آنها طرز تفكر، سياست، اقتصاد و فرهنگ غرب و در نتيجه نفوذ غرب را به كشورهاي خود ميبرند. بايد به اين نكته نيز تأكيد كنيم كه آنها همچنين علوم انساني غيربومي را به كشورهاي خود منتقل ميسازند؛ علومي كه براي تحليل و بررسي جوامع غربي ساخته شدهاند. خود اين نظريهها و علوم (انساني، اجتماعي و رفتاري) به يك چالش در مسير ايجاد تمدن نوين اسلامي تبديل ميشوند.
فرصتها و امكانات در مسير ظهور تمدن نوين اسلامي
عليرغم وجود تهديدها و چالشهاي پيشگفته، از زمان وقوع و پيروزي انقلاب اسلامي، فرصتهاي بسيار و ارادههاي محكمي در راستاي تولد تمدن نوين اسلامي پديده آمده است. عملكردهاي سوء پيشين غربيان و نيازهاي تمدن غربي به شرق نيز زمينههاي خوبي براي ايجاد تمدن نوين اسلامي فراهم آورده است.
- عمق فكري و نگرش همهجانبهي اسلام
انقلاب اسلامي به دليل جامعيت مبنا و اساس خود، يعني دين مبين اسلام، چالشي جدي در مقابل تفكرات ماديگرا و تكبعدي غربي ايجاد كرده است. غرب در حالي كه از ابزارهاي رسانهاي حجيم و گستردهاي برخوردار است، اما پيام جامع، اميدبخش و اقناعكننده ندارد. مهمترين پيام غرب آزادي است، اما ميدانيم كه آزادي نميتواند آرمان و هدف باشد. آزادي فقط يك وسيله است، يك ظرف است كه به قول آيتالله شهيد صدر، به مظروف احتياج دارد.(۱۰)
- عملكرد سوء استعماري غرب به عنوان نتيجهي ماهيت و انديشهي غربي
انديشهي اومانيستي، خود را در عملكردهاي سوء به ويژه در خارج از جهان غربي نشان داده است. استعمار ملتها و تلاشهاي دائمي غربيان مبني بر دستيابي بر منافع ملي، كه به معني عدم توجه به منافع ديگران است، غرب را در نزد ملتهاي ديگر منفور نموده و آمادگي براي پذيرش تمدن نوين با آرمانهاي اسلامي و عدالتجويانه را پديد آورده است. تاريخ معاصر كشورهاي غيرغربي در آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين پر است از نتايج سوءعملكرد غربيان در اين سرزمينها؛ به گونهاي كه زماني آنها تقريباً تمام قارههاي آفريقا و آمريكاي لاتين و بخش وسيعي از قارهي آسيا را اشغال نموده بودند.
- فروپاشيهاي تدريجي فكري، سياسي و اقتصادي در غرب
در چند دههي گذشته، آرامآرام در غرب شاهد نوعي فروپاشي فكري و در مقابل، گسترش گرايش به دين مبين اسلام (كه به مرور زمان بر ابعاد آن افزوده ميشود) بودهايم. از اين فروپاشي گاه با عنوان فرامدرنيسم ياد ميشود. اين فروپاشي همراه با عملكردهاي سوء غربيان در داخل و خارج، زمينهي بحرانهاي سياسي و اقتصادي شديدي را فراهم آورده و خود را در بههمريختگي اوضاع و تغييرات سياسي نشان داده است. ويران شدن تدريجي تمدن غربي يك زمينهي عالي براي ساختن تمدن نوين اسلامي است.
- انگيزهي قوي پيدايش تمدن نوين ناشي از وقوع انقلاب اسلامي
انقلاب اسلامي، به دلايل آرماني، انگيزهاي قوي در ساختن دنيا و تمدن نوين را بيان داشته است. اين انقلاب بازتابهاي مختلفي بر مسائل منطقهاي و جهاني بر جاي نهاده و از جمله باعث گسترش بيداري اسلامي در جهان گرديده است. آرمان تشكيل تمدن نوين اسلامي امروزه يك آرمان جهاني در ميان مسلمانان به شمار ميرود.
- وابستگي غرب به منابع معدني، انساني و جغرافيايي شرق
غرب براي بالندگي، به منابع معدني (مانند نفت و گاز و فلزات راهبردي)، انساني (نيروي انساني متخصص و نيز كارگران كشورهاي شرقي) و نيز جغرافياي مناطق راهبردي شرق به شدت نيازمند است. ايجاد هر گونه اختلالي در اين سه زمينه، به شدت غرب را تضعيف ميكند و در هموار كردن مسير تمدن نوين اسلامي مؤثر است.
- در اختيار گرفتن ابزارهاي رسانهاي جديد
ورود به عصر ديجيتال و گسترش ابزارهاي رسانهاي، تنها غرب را منتفع نميكند، بلكه اين گسترش فرصتي مهم را در اختيار ديگران نيز ميگذارد تا پيامهاي خود را سطح جهان منتشر كنند. با توجه به اينكه در واقع غرب پيام خوب ندارد (به دليل تفكرات تكبعدي و ماديگرا)، در نتيجه، معتقدان به مكاتبي مانند دين مبين اسلام، كه جامعنگر و حقيقتبين هستند، مجال خوبي براي جهاني كردن انديشهي خود مييابند. غرب به دليل ضعف كيفي پيامهايش، تأكيد خود را بر كميت و بمباران اطلاعاتي گذارده و مدام با بزرگنمايي و كوچكنماييهاي هدفدار در پخش مطالب و تحليلهاي غيرعميق و ظاهري و فريبنده سعي ميكند به اهدافش دست يابد.
نتيجه
در اين پژوهش خلاصه، پس از معرفي مبناي معرفتي تمدن غربي و مقايسهي آن با مباني معرفتي تمدن اسلامي و نيز اشاره به ابعاد مختلف تمدن نوين اسلامي، يعني ابعاد فكري، فلسفي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و اخلاقي آن، وارد بحث تهديدها و چالشها در مسير تشكيل اين تمدن و نيز فرصتهاي ذيقيمتي كه براي ظهور تمدن نوين اسلامي وجود دارد شديم. انگيزههاي قوي آزادشدهي ناشي از انقلاب اسلامي ايران، اين نويد را ميدهد كه در شرايط خستگي عمومي از تمدن غربي و اينكه جهان آمادهي پذيرش شرايط جديد زيست و توجه به يك حوزهي تمدني همهجانبهنگر است، جهان معاصر آرامآرام به سوي پذيرش يك تمدن جامعنگر و مبتني بر يك تفكر جامع، كه تنها در اسلام و انديشههاي ناب اسلامي وجود دارد، خواهد رفت.
پينوشتها:
- رجوع كنيد به صفحات مختلف در كتاب: توماس هابز، لوياتان، ترجمهي حسين بشيريه، تهران، نشر ني، ۱۳۹۱.
- مصطفي ملكوتيان، انقلابهاي متعارض معاصر، تهران، دانشكدهي حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، ۱۳۸۱.
- مصطفي ملكوتيان، «ما يك چالشگر بيروني در برابر آمريكا هستيم»، پايگاه تحليليتبييني برهان: borhan.ir
- مصطفي ملكوتيان، «بحرانهاي فكري، اقتصادي و سياسي، غرب را به كجا ميبرد؟»، خبرگزاري فارس، ۲۹ آبان ۹۱.
- در اين رابطه منابع متعددي وجود دارد. از جمله رجوع شود به: «فرجام تاريخ و آخرين انسان»، ترجمهي عليرضا طيب، مجلهي سياست خارجي، ش ۲ و ۳، ۱۳۷۲.
- سخنراني مقام معظم رهبري در جمع جوانان خراسان شمالي، ۲۳ مهر ۱۳۹۱.
- همان.
- مدارك در اين رابطه بسيار است. نگارنده در منبع زير به موارد متعددي از كمكهاي رسانهاي غرب به نيروهاي طرفدار خود در جوامعي از آسياي مركزي و قفقاز اشاره كرده است: مصطفي ملكوتيان، «انقلابهاي رنگي در آسياي مركزي و قفقاز و تمايز آنها از انقلابهاي واقعي»، مجلهي دانشكدهي حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، دورهي ۴، ش ۴، بهار ۱۳۸۷.
۹. http://net.educause.edu/ir/library/pdf/ffp۰۵۰۲s.pdf
۱۰. آيه الله سيد محمدباقر صدر، ستهاي تاريخ در قرآن، ترجمهي سيد جمال موسوي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، بيتا.
۱۱. كتابها و مقالات بيانگر بازتاب انقلاب اسلامي متعددند. از جمله رجوع كنيد به: مصطفي ملكوتيان ، «تأثيرات منطقهاي و جهاني انقلاب اسلامي ايران»، مجلهي دانشكدهي حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، دورهي ۶۱، پاييز ۱۳۸۲.
نویسنده: دكتر مصطفي ملكوتيان؛ استاد گروه علوم سياسي دانشگاه تهران
منبع: فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا، شماره ۱۱ و ۱۲، پاییز و زمستان ۹۳
نظر شما