۱۰ مرداد ۱۳۹۴، ۱۶:۵۷

پاسخ به سؤالاتی درباره جنگ احد؛

چه کسانی در جنگ احد برای حفظ جان خود فرار کردند؟

چه کسانی در جنگ احد برای حفظ جان خود فرار کردند؟

زيد بن وهب می گويد: به ابن مسعود گفتم: آيا، به جز علی(ع) و ابودجانه و سهل بن حنيف، همه در جنگ احد فرار كردند؟ گفت: همه فرار كردند به جز علی(ع).

به گزارش خبرنگار مهر، گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر برخی از پرتعدادترین سؤالاتی که توسط مردم از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی پرسیده می شود را برای آگاهی مخاطبان ارائه می کند.

چرا فرشتگاني كه در جنگ بدر به كمك پيامبر(ص) رفتند در جنگ احد به یاری مسلمین نیامدند؟ چرا به كمك امام حسن و امام حسين(ع) نرفتند؟

براي پاسخ به اين پرسش تذكر نكاتي ضروري است:

۱. اصول و مقرراتي حاكم بر دنيا است كه آن را يك نظام قانون مند، منسجم و هدف دار ساخته است.

براساس قانون فراگير دنيا خداوند هر كس را كه كوشش و فعاليت نمايد، به نتيجه و ثمره كارش مي رساند و اين فرق نمي كند كه آن شخص آدم درست كاري باشد يا بد كار يا اين كه آن عمل، كار پسنديده اي باشد يا ناپسند.۱ بر اين اساس مي بينيم كه تعداد بسياري از پيامبران از جمله حضرت زكريا و يحيي، بلكه بر اساس روايتي از پيامبر اسلام، در يك روز چهل و سه پيامبر و صد و دوازده نفر از بندگان خدا كه امر بمعروف و نهي از منكر مي كردند، توسط بني اسرائيل كشته شدند. خداوند در سوره بقره مي فرمايد: آيا هر گاه پيامبري با چيزي كه مورد پسند شما نبود به سوي شما آمد، گردن كشي نموديد پس گروهي را تكذيب كرديد و گروهي را كشتيد.۲

۲. بر اساس حكمت و مصالحي، گاهي خداوند متعال علت را بي اثر مي سازد يا معلولي را بدون انتساب به علت متعارف به وجود مي آورد؛ نظير آتش كه سوزاندن جزو ذاتش است در مورد ابراهيم(ع) سرد مي شود و عيسي (ع) بدون پدر متولد مي شود گرچه اين مسائل خارج از نظام منسجم هستي نيست، بلكه در همان راستا قرار دارد، ولي يك استثنايي از قانون عادي طبيعي است كه به صورت خارق العاده و معجزه رخ مي دهد. بر همين اساس است زماني كه بني اسرائيل تصميم به قتل حضرت عيسي مي گيرند خداوند يكي از دشمنانش را به شكل او در مي آورد تا به جاي ايشان كشته شود و حضرت عيسي (ع) را به آسمان مي برد.۳

۳. خداوند در قرآن مي فرمايد: «اگر خدا را ياري كنيد خدا ياريتان مي‏ كند».۴ اين آيه مؤمنان را به جهاد تحريك مي‏كند، و در صورتي كه خدا را نصرت دهند، وعده ياريشان مي‏دهد. منظور از «نصرت دادن خدا» جهاد در راه خدا و تنها به منظور تأييد دين او و اعتلاي كلمه حق است، نه اين كه جهاد كنند تا در زمين سروري نمايند، و يا غنيمت به چنگ آورند، و يا شجاعت و هنر خود را نشان دهند. و مراد از اين كه فرمود: "خدا هم شما را ياري مي‏كند"، اين است كه اسباب غلبه بر دشمن را برايتان فراهم مي‏سازد؛ مثلاً ترسي از شما در دل كفار مي‏اندازد، و امور را عليه كفار و به نفع شما جاري مي‏كند و دل هاي شما را محكم و شجاع مي‏سازد.۵

۴. خداوند مي فرمايد: «اما توجه داشته باشيد كه آمدن فرشتگان به ياري شما، تنها براي تشويق و بشارت و اطمينان خاطر و تقويت روحيه شما است، و گرنه پيروزي تنها از ناحيه خداوندي است كه بر همه چيز قادر و در همه كار حكيم است».۶

با توجه به نكاتي كه بيان شد پاسخ را در دو بخش حلّي و نقضي ارائه مي نماييم:

الف. جنگ بدر اولين تجربه جنگي مسلمانان بود كه در تاريخ اسلام رخ داده است و با مداقّه قرار دادن اين مطلب كه اسلام نوپا از حساسيت فوق العاده اي برخوردار بود كه در مقابلش عده اي بت پرست و مشرك عنود وجود داشتند كه جز به اضمحلال و انهدام اسلام راضي نمي شدند، از اين رو حمايت مستقيم مسلمانان از جانب خدا و فرشتگان امري ضروري به نظر مي رسد.

مي دانيم كه در جنگ احد تعداد قابل توجهي از اصحاب پيامبر (ص) از دستور فرماندهي تخلف نمودند و از كوه رمات (جبل العينين) پايين آمدند كه همين كار باعث حركت و هجوم مجدد دشمنان و در نهايت شكست ظاهري مسلمانان و پيروزي دشمنان شد، اكنون پرسش ما اين است، آيا در جنگ احد خداوند به كمك مسلمانان نيامد؟ آيا تا به حال به اين انديشيده ايد كه چرا احزاب و مشركان بعد از پيروزي ظاهري، وارد مدينه نشدند؟ چرا به جست و جوي پيامبر نپرداختند و آن حضرت را پيدا نكردند؟ چرا كار اسلام و مسلمانان را يكسره نكردند؟ بلكه بعد از برگشتشان پيامبر با تعدادي از صحابه آنان را تعقيب نمودند كه اين واقعه به حمراء الاسد معروف شد.۷

بنابر اين ما بر اين باوريم كه در جنگ احد نيز مسلمانان از امدادهاي غيبي نيز بي نصيب نماندند و خداوند در دل دشمنان آنان رعب و وحشتي ايجاد نمود كه همين موجب برگشت و فرار آنها گرديد.

در مورد امام حسن و امام حسين نيز بايد توجه كنيد كه در مقابل ايشان و ياران آنان كه تعدادشان بسيار اندك بود و واقعاً حاضر بودند در ركاب آن حضرت به شهادت، گروهي به ظاهر مسلمان بودند، كه مثل ائمه و اصحابشان نماز مي خواندند و روزه مي گرفتند... بر اين اساس؛ اولا: قرار نيست همه چيز با معجزه و امور خارق العاده پايان پذيرد. ثانيا: دنيا محل امتحان است و بايد هر دو گروه مورد امتحان و ابتلا قرار مي گرفتند. علاوه بر اين، بر اساس رواياتي، فرشتگان جهت كمك به امام حسين(ع) خدمت آن حضرت رسيدند، ولي ايشان نپذيرفتند.۸ و چه بسا ما بارها در زندگي روزمره مان مورد امداد و كمك فرشتگان قرار گرفته باشيم، ولي توجه نكرده و آنان را مشاهده نكرده ايم.

نكته مهمي كه بايد به آن توجه ويژه نماييم اين است كه بر اساس تصريح آيه شريفه كه در نكته چهارم به آن اشاره نموديم اين است كه آمدن فرشتگان جهت ياري نمودن، تنها براي تشويق و بشارت و اطمينان خاطر و تقويت روحيه است، نه شمشير به دست گرفتن و جنگيدن؛ يعني اين طور نيست كه در گوشه اي بنشينيم و خدا را مأمور به جنگيدن نماييم همچنان كه بني اسرائيل چنين كردند و گفتند: اي موسي، هرگز ما در آن جا تا زماني كه آنها هستند ابداً وارد نمي شويم، پس ما اين جا مي نشينيم و تو به همراه پروردگارت برويد با آنها بجنگيد. ۹ بلكه هر جمعيتي خود عهده دار سرنوشت خويش است.

ب. حال سؤال ما از شما اين است خداوندي كه حضرت ابراهيم را از دست نمروديان و حضرت عيسي را از دست بني اسرائيل نجات داد، آيا اين خداوند نمي توانست حضرت زكريا و يحيي را از دست هروديس ستمگر و بقيه پيامبران را از دست بني اسرائيل و ديگران نجات دهد؟!

با مروري اجمالي بر آنچه گذشت به اين نتيجه مي رسيم كه معجزه گرچه خارج از نظام منسجم هستي نيست بلكه در همان راستا قرار دارد، ولي يك استثنايي از قانون عادي طبيعي است كه به صورت خارق العاده رخ مي دهد و اين هم زماني است كه خداوند مصلحت بداند.

پي نوشتها:

۱ آل عمران، ۱۹۵، "فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي‏ بَعْضُكُم"‏.

۲ بقره، ۸۷، "أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوي‏ أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ".

۳ نساء، ۱۵۷، و گفتارشان كه: "ما، مسيح عيسي بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم!" در حالي كه نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد. و كساني كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروي مي‏كنند و قطعاً او را نكشتند

۴ محمد، ۷.

۵ طباطبائي، محمد حسين، تفسير الميزان، موسوي همداني، سيد محمد باقر، ج ‏۱۸، ص ۳۴۶ و ۳۴۷، دفتر انتشارات اسلامي، قم، چاپ پنجم‏، ۱۳۷۴ ش‏.

۶ آل عمران، ۱۲۶.

۷ أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، البجاوي، علي محمد، ج ‏۳، ص ۱۴۲۸، بيروت، دار الجيل، ط الأولي، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.

۸ براي اطلاع بيشتر در اين رابطه به نمايه "كمك جنيان و فرشتگان به امام حسين (ع) در روز عاشورا" شماره ۷۵۰۳ و نمايه "عدم جلوگيري خداوند از كشته شدن امام حسين" شماره ۷۶۰۵ مراجعه نماييد.

۹ مائده، ۲۴.

چه کسانی در جنگ احد برای حفظ جان خود فرار کردند؟

زيد بن وهب مي‌گويد: به ابن مسعود گفتم: آيا، به جز علي ـ عليه السّلام ـ و ابودجانه و سهل بن حنيف، همه در جنگ احد فرار كردند؟ گفت: همه فرار كردند به جز علي ـ عليه السّلام ـ و بعد، چهارده نفر برگشتند، عاصم بن ثابت و ابودجانه و مصعب بن عمير و عبدالله بن جحش و شماس بن عثمان بن شريد و مقداد و طلحه و سعد، و بقيه از انصار بودند‌‌.[۱]

مؤلف «مناقب آل ابي طالب» باز از «تاريخ طبري» و مغازي ابن اسحاق و اخبار ابي رافع و... نقل مي‌كند: پيامبرخدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ كتيبه (گروهاني) اي را ديد، (به علي ـ عليه السلام ـ اشاره كرد) و فرمود: علي! به آنها حمله كن! حمله كرد و جمع آنها را از هم پاشيد، و عمرو بن عبدالله و جمعي كشته شدند. باز كتيبه ديگري را ديد و فرمود: آنها را از من دور كن، باز حمله كرد و جمع آنها را از هم پاشيد، و شيبة بن مالك عامري را كشت... (ابن شهر آشوب مي‌گويد:) و در روايت ابي رافع آمده است: باز كتيبه ديگري را ديد و فرمود: به آنها حمله كن، و او به آنها حمله برد و آنها را فراري داد، و هاشم بن اميه مخزومي را كشت. در اينجا جبرئيل عرض كرد: يا رسول الله! اين حقّ مواسات (و از خود گذشتگي)، است. پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم فرمود: همانا او از من است و من از او.[۲]

و نيز از تفسير قشيري و «تاريخ طبري» نقل مي‌كند: انس بن نضر به نزد «عمر» و «طلحه» كه در ميان جمعي بودند رفت و گفت: چرا نشسته‌ايد؟ گفتند: محمد پيامبر خدا كشته شد! گفت : پس زندگي بعد از او را براي چه مي خواهيد؟ به همان مرگي كه او را پيش آمده شما هم بميريد (يعني برخيزيد و بجنگيد)، و خود برابر دشمنان رفت و جنگيد تا كشته شد.[۳]

مؤلف فرازهايي از تاريخ اسلام از واقدي نقل مي كند: روز احد، هشت نفر با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ تا سر حد بذل جان بيعت كردند، سه تن از مهاجر (علي ـ عليه السّلام ـ و طلحه و زبير) و پنج تن از انصار بودند، و جزاين هشت نفر همگي در لحظه خطرناك پا به فرارگذاردند.[۴]

براي آگاهي كامل‌تر از واقعه به تاريخ كامل ابن اثير، «ج ۲، ص ۱۰۷ و سيره ابن هشام، ج ۲، ص ۸۴ و مغازي واقدي، ج ۱، ص ۲۴۴ و. . . مراجعه كنيد تا ماهيت و هويت پايمردان و نيز فراريان، و ثابت قدمان و كساني كه آيات كريمه قرآن به نكوهش ايشان پرداخته، پي پرده و مجامله آشكار گردد.

نكته مهمي از اين داستان در مطالب كلامي و اعتقادي قابل استفاده است، و آن نقض نظريه عدالت تمام صحابه و تأييد تمام رفتار ايشان از منظر قرآن و پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

۱. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي‌طالب، انتشارات مصطفوي، قم، ج ۳، ص ۱۲۳.

۲. استاد سبحاني، فرازهايي از تاريخ اسلام، ص ۲۷۹.

پي نوشتها:

[۱] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، قم، انتشارات مصطفوي، ۱۳۷۸، ج ۳، ص ۱۲۳.

[۲] . همان، ص ۱۲۴.

[۳] . همان؛ و استاد سبحاني در فرازهايي از تاريخ اسلام، اين جريان را از سيره ابن هشام با تفصيل بيشتر آورده است. سبحاني، جعفر، فرازهايي از تاريخ اسلام، نشر مشعر، ۱۳۷۵ش، ص ۲۷۹.

[۴] . سبحاني، جعفر، همان، ص ۲۸۱.

عوامل شكست مسلمانان در جنگ احد چه بوده است؟ و كدام آيات به آن اشاره دارند؟

آياتي كه اشاره به جنگ احد دارد، آيات ۱۳۹ ـ ۱۴۳، ۱۵۲ ـ ۱۵۴ و ۱۶۶ ـ ۱۶۷ از سوره مباركه آل عمران است.

از مجموع آيات فوق [كه هر كدام از آن ها پرده از روي يكي از اسرار شكست جنگ احد بر مي دارد،] استفاده مي شود عواملي كه دست به دست هم دادند و اين حادثه غم انگيز و در عين حال عبرت آور را به وجود آوردند امور زير است:

۱. اشتباه محاسبه اي: بعضي از تازه مسلمانان كه در درك مفاهيم اسلام ضعيف بودند، خيال مي كردند تنها اظهار ايمان براي پيروزي كافي است؛ و بنابراين است كه خداوند در تمام ميدانهاي جنگ به وسيله امدادهاي غيبي از آن ها حمايت مي كند. و به اين ترتيب سنت الهي را در عوامل پيروزي طبيعي و انتخاب نقشه هاي صحيح و تهيه وسائل لازم به دست فراموشي سپردند تا عاملي براي شكست شود.

۲. نداشتن انظباط نظامي: مسلمانان در آغاز جنگ احد با اتحاد و شجاعت خاصي جنگيدند، و زود پيروز شدند، و لشكر دشمن از هم پراكنده شد، و موجي از شادي سراسر لشكر اسلام را فرا گرفت؛ ولي نافرماني جمعي از تيراندازان كه در شكاف كوه "عينين" به سركردگي "عبداللّه بن جبير" مي جنگيدند و رها كردن آن سنگر حساس، باعث شد كه دشمن از پشت جبهه وارد شود و مسلمانان شكست بخورند.

۳. دنيا پرستي: آن چه سبب رها كردن دره "استراتژيك" گرديد ]كه در مورد دوم به آن اشاره شد[، دنياطلبي بود؛ كه جمع آوري غنائم جنگي را بر تعقيب دشمن ترجيح دادند، و اسلحه بر زمين گذاشته، براي اين كه از ديگران عقب نيافتند، به تلاش پرداختند؛ و همين سهل انگاري عامل ديگري براي شكست بود.

۴. غرور ناشي از پيروزي: درخشندگي و پيروزي مسلمانان در جنگ بدر به قدري فوق العاده بود كه مسلمانان فكر قدرت دشمن را از سر بيرون كرده بودند، و تجهيزات او را ناچيز مي پنداشتند. و اين روحيه كه ناشي از غرور بود عاملي براي شكست به حساب مي آيد.

۵. اختلاف و شكاف در بين مسلمانان: از آيات فوق استفاده مي شود، تيراندازان كوه عينين در ابتدا با هم براي رها كردن كوه يا ماندن، اختلاف كردند؛ و در نتيجه اكثر آن ها رها كردن را ترجيح دادند و به اين وسيله شكاف ايجاد شد و اتحاد از بين رفت و باعث شكست گرديد.

۶. نقش منافقان و متزلزلان؛ در جنگ احد سه گروه از مسلمان حضور داشتند: ۱. صابران، كه تا آخر مردانه ايستادند ۲. متزلزلان، آن ها كه در دل هايشان تزلزل و اضطراب پديد آمد و نتوانستند تا آخرين لحظه، استقامت كنند و راه فرار را پيش گرفتند؛ ۳. منافقان، كه در اثناء راه، به بهانه هاي مختلف از شركت در جنگ خودداري كردند.

گروه دوم و سوم هر كدام در شكست جنگ احد نقش داشتند. ۱

امام فخر راضي، در تفسير كبير در ذيل آيات مربوط به جنگ احد طي روايتي به نقل از حضرت علي(عليه السلام) و ايشان به نقل از حضرت فاطمه(عليها السلام) مي نويسد: در هنگامه احد و پس از حمله مجدد قريش، خليفه دوم تا سر كوه و خليفه سوم تا مكاني كه سه روز با ميدان جنگ فاصله داشت گريختند. ۲

پي نوشت ها:

۱. ر.ك: تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج ۳، ص ۱۱۲ ـ ۱۱۳؛ ص ۱۳۰ ـ ۱۳۵؛ ص ۱۶۴ ـ ۱۶۶، دارالكتب الاسلاميه.

۲. ر.ك: تفسير كبير، امام فخر راضي.

علت پيش آمدن جنگ احد چه بود؟

در سال سوم هجري، عوامل اطلاعاتي اسلام از حركت ارتش قريش به قصد حمله به مسلمانان خبر آوردند و تأكيد كردند كه پيش روي سپاه قريش بيشتر به سوي مدينه و استقرار در دامنه كوه احد و وادي عقيق مي باشد. نقطه ياد شده به خاطر نبودن نخلستان و هموار بودن زمين براي هر گونه فعاليت نظامي آماده بود و شهر مدينه از اين ناحيه بيشتر ضربه پذير بود. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله)شوراي نظامي تشكيل داد و درباره شكل و شيوه دفاع با مسلمانان مشورت كرد. شوراي نظامي به اين نتيجه رسيد كه بايد در خارج مدينه به مقابله با لشكر قريش بروند.

پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) پس از خواندن نماز جمعه با لشكر اسلام به سوي منطقه احد شركت كرد. بامداد روز هفتم شوال سال سوم هجرت، نيروهاي اسلام در برابر نيروي مهاجم و متجاوز قريش صف آرايي كردند، جنگ پس از موضع گيري و سامان يافتن دو لشكر به وسيله يكي از مشركان و سپاه قريش آغاز شد.

سپاه اسلام پس از نبردي سخت مي خواست طعم شيرين پيروزي را بچشد كه به خاطر سرپيجي عده اي از سپاهيان اسلام و چشم داشت به غنائم و عجله كردن، پيروي نكردن از دستورهاي پيامبر و فرماندهان جنگ به وسيله عده اي از سربازان اسلام كه در موقعيت حساس و استراتژيك گماشته شده بودند، چيزي نگذشت كه سربازان دشمن، سپاه اسلام را دور زدند و در حمله اي ناگهاني، ضربات سختي را بر پيكره سپاه اسلام وارد كردند و در نهايت بسياري از سرداران سپاه اسلام به شهادت رسيدند و حتي پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در اين جنگ زخم هاي فراواني را متحمل شد و عده اي از منافقان، شايعه قتل پيامبر(صلي الله عليه وآله) را منتشر كردند كه همين امر سبب تزلزل بيشتر در ميان مسلمانان شد. در اين جنگ حضرت علي (عليه السلام) با فداكاري تمام همچون پروانه بر گرد پيامبر مي چرخيد و از آن حضرت دفاع مي كرد و خود آن حضرت زخم هايي را به جان خريد.

قرآن كريم در سوره آل عمران، آيات ۱۳۹ ـ ۱۴۳ ـ ۱۵۲ ـ ۱۵۴ و ۱۶۶ ـ ۱۶۷ به ماجراي جنگ احد اشاره كرده مي فرمايد: "ولا تَهِنوا ولا تَحزَنوا واَنتُمُ الاَعلَونَ اِن كُنتُم مُؤمِنين * اِن يَمسَسكُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ مِثلُهُ وتِلكَ الاَيّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاسِ ولِيَعلَمَ اللّهُ الَّذينَ ءامَنوا ويَتَّخِذَ مِنكُم شُهَداءَ واللّهُ لا يُحِبُّ الظّــلِمين (آل عمران، ۱۳۹ ـ ۱۴۰)؛ و سست نشويد و غمگين نگرديد و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد، اگر ]در ميدان احد[ به شما جراحتي رسيد ]و ضربه اي وارد شد[ به آن جمعيت نيز ]در ميدان بدر[ جراحتي همانند آن وارد گرديد و ما اين روزها ]ي پيروزي و شكست[ را در ميان مردم مي گردانيم ]و اين خاصيت زندگي دنياست[ تا خدا افراي را كه ايمان آورده اند بداند ]و شناخته شوند[ و خداوند از ميان شما، شاهداني بگيرد و خدا ظالمان را دوست نمي دارد. "۱

پي نوشتها:

۱. ر. ك: الميزان في تفسير القرآن، علامه سيد محمد حسين طباطبايي، ج ۴، ص ۵۸، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم.

کد خبر 2872325

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • علی اکبر IR ۱۶:۲۶ - ۱۴۰۳/۱۰/۰۶
      0 0
      بله در جنگ احد چند نفر از اصحاب فرار کردن ابوبکر عمر وچند نفر از اصحاب پیامبر فرار کردند وجنگ برده را بخاطر فرار بعضیها باختند واگر علی مرتضی نبودند پیامبر هم بشهادت میرسیدن که در کتابها آمده که ابوبکر وعمر گفتند ما مثل بز کوهی به بالای کوه فرار کردیم این است شجاعت خلفا که اسلام بدست آنها افتاد وکشت