۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴

آشنایی با صنعت سینمای جهان

دو غول رسانه‌ای «فاکس» را نجات دادند/ وقتِ پول درآوردن است

دو غول رسانه‌ای «فاکس» را نجات دادند/ وقتِ پول درآوردن است

کمپانی فاکس قرن بیستم که در دهه هشتاد میلادی اوضاع مالی‌اش رو به وخامت گذاشته بود با ورود بری دیلر و روپرت مرداک جان تازه‌ای گرفت.

خبرگزاری مهر - گروه هنر: دهه هشتاد میلادی را شاید بتوان یکی از پر افت و خیزترین دوران فعالیت فاکس قرن بیستم دانست. در آغاز اوضاع بد نبود و فیلم هایی تولید شدند که علاوه بر تحسین منتقدان، فروش گیشه را نیز در اختیار گرفتند. فیلم هایی چون «نورما رِی» (۱۹۷۹) که داستان واقعی زندگی زن کارگر جوانیست که به فعال جنبش کارگران تبدیل می شود و جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برای «سالی فیلد» به ارمغان آورد و یا «جدا شدن» (۱۹۷۹) یک کمدی درام درباره بحران بلوغ چند نوجوان که علاوه بر جوایز اسکار و گلدن گلوب، در سال ۲۰۰۶ عنوان هشتمین فیلم از صد فیلم الهام بخش تاریخ سینما به انتخاب انستیتو فیلم آمریکا «AFI» را به دست آورد.

حتی در این دوران دو فیلم بسیار پرفروش نیز به اکران درآمد. «بیگانه» (۱۹۷۹) به کارگردانی ریدلی اسکات که موجی جهانی درباره آدم فضایی ها ایجاد کرد و جوایز سینمایی سراسر جهان را ربود و به عنوان یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما شناخته شد و «امپراتوری ضربه می‌زند» (۱۹۸۰) به تهیه کنندگی جرج لوکاس که دومین فیلم از سری فیلم های «جنگ ستارگان» شناخته می شود و پخش آن توسط فاکس قرن بیستم انجام شد و با فروش ۵۳۸ میلیون دلاری پرفروش‌ترین فیلم سال شد.

اما جدا از این تجربه های موفق، لحظات ناامیدکننده زیادی هم وجود داشت و فیلم هایی زیادی مانند «I Ought to Be in Pictures» و «Rose» نتوانستند انتظارات را در گیشه برآورده کنند.

اواخر دهه هشتاد میلادی و هم زمان با کاهش محسوس درآمد عملیاتی، تحرکاتی حول کمپانی شکل گرفته بود و گروه هایی خارج از کمپانی با خرید بلوک های بزرگی از سهام فاکس قرن بیستم سعی در به اختیار در آوردن کنترل کمپانی داشتند. مدیر عامل دنیس استنفیل برای مقابله با این اوضاع دست به یک سری اقدامات مالی زد و استفاده از روش تملک اهرمی سعی در مقابله با این گروه ثروتمند داشت، اما در ۱۹۸۱ سیاست های او شکست خورد و در یک اقدام نادر و تعجب برانگیز در صنعت فیلمسازی، سرمایه دار معروف حوزه نفت «ماروین دیویس» و شریک مرموزش «مارک ریچ» با یک پیشنهاد ۷۲۲ میلیون دلاری مالکیت کمپانی را به دست آوردند. همان طور که قابل پیش بینی بود، استنفیل به بهانه دخالت مالکان جدید در وظایفش از سمت خود استعفا داد و از آن ها به اتهام تخلف در قرارداد شکایت کرد.

در این سال ها اوضاع مالی کمپانی از بد به سمت وخامت میل کرد. ده ها فیلم همچون مصائب مدرن (۱۹۸۱)، شش تکه (۱۹۸۱) و در جستجوی آتش (۱۹۸۱) نتوانستند از پس جبران هزینه های ساخت خود برآیند.

اضافه بر این، بخش زیادی از پولی که مالکان جدید برای تملک کمپانی پرداخته بودند - چیزی در حدود ۶۵۰ میلیون دلار - از منابع مختلف بصورت وام گرفته شده بود و این یعنی فاکس قرن بیستم زیر کوهی از قرض در حال نابودی بود.

دیویس برای کاستن از مقدار بدهی ها برخی از دارایی های کمپانی مانند کارخانه های نوشابه سازی و سینماهای زنجیره ای استرالیا را فروخت. او در عین حال قرارداد همکاری با شرکت Aetna را که یک شرکت املاک و مستغلات بود امضا کرد تا توسعه کمپانی در این حوزه ادامه یابد.

سال ۱۹۸۲ اوضاع از این هم بدتر شد. «شری لنسینگ» که رئیس بخش فیلمسازی کمپانی و اولین خانم با این مقام در تاریخ هالیوود بود و جمعی دیگر از مدیران رده بالای دیگر در اعتراض به سیاست های مداخله جویانه دیویس، کمپانی را ترک کردند. Aetna هم که قرار بود رویای توسعه کمپانی را عملی کند قرارداد خود را به صورت یک طرفه فسخ و از دیویس به علت مشکلات در قرارداد دیگری-  نامرتبط به کمپانی - شکایت کرد.

در ۱۹۸۴ «مارک ریچ» مالک ساکت و مرموز دیگر نیز که از طرف سیستم قضایی آمریکا با اتهام پولشویی و کلاهبرداری مواجه شده بود سهم خود را فروخت و به سوئیس گریخت.

در این اوضاع فاکس قرن بیستم که از فیلمسازی به دور افتاده بود با آوردن «Barry Diller» از پارامونت و قانع کردن او با پرداخت حقوق قابل توجه سعی به جبران این عقب ماندگی کرد. بری دیلر که اوضاع آشفته ای را به ارث برده بود بعدها در خاطراتش گفت که کمی بعد از شروع کار، دیویس را تهدید به شکایت کرده بود چرا که وی در ترسیم وخامت اوضاع کمپانی با او صادق نبوده است. با این حال دیلر که یک مدیر سینمایی کارکشته بود با تجربه خود کمی اوضاع را بهبود داد و جریان فیلمسازی را مجددا به راه انداخت.

بری دیلر

بری دیلر ناجی فاکس قرن بیستم

ورود روپرت مرداک؛ غول صنعت رسانه 

مارچ ۱۹۸۴ سرمایه دار استرالیایی روپرت مرداک با پرداخت ۲۵۰ میلیون دلار و خرید سهم مارک ریچ با قدرت وارد فاکس قرن بیستم شد. مرداک تصمیم داشت با خرید زنجیره ای از ایستگاه های تلویزیونی آنها را به کمپانی ملحق کند و برای این کار به همکاری دیویس نیاز داشت چرا که طبق قوانین ایالات متحده تنها افرادی با تابعیت آمریکایی می توانند صاحب شبکه ای تلویزیونی باشند. اما دیویس از این همکاری سرباز زد و روپرت مرداک بی درنگ با یک پیشنهاد ۳۲۵ میلیون دلاری سهم او را نیز خرید و فاکس قرن بیستم به تملک او در آمد.

روپرت مرداک

روپرت مرداک مغز متفکر رسانه‌ای فاکس

وی سپس تابعیت ایالات متحده آمریکا را اختیار کرد تا مانعی در برابر در دست گرفتن ایستگاه‌های تلویزیونی این کشور در برابرش نباشد و با پرداخت دو میلیارد دلار ایستگاه های تلویزیونی کمپانی Metromedia را به دارایی های خود اضافه کرد و با ترکیب آن ها با کمپانی، شبکه رسانه ای فاکس «Fox Broadcasting Company» را تاسیس کرد و عصری نو در این کمپانی آغاز شد.

طلوع موفقیت ها، رستاخیز فاکس

بالاخره در اواخر دهه ۸۰ میلادی فاکس طعم موفقیت را چشید. اخبار تلویزیون (۱۹۸۷) و وال استریت (۱۹۸۷) به فیلم های پرفروشی تبدیل شدند. تلاش بری دیلر باعث جذب افراد با استعدادی شد که در زمان مدیریت فاجعه آمیز دیویس از کمپانی روی برگردانده بودند. موفقیت ها ادامه پیدا کرد و کمدی Big در سال ۱۹۸۸ با بازی تام هنکس و دختر شاغل (۱۹۸۸) درآمد کمپانی را بیش از ۳۵ درصد افزایش دادند.

جان سخت (۱۹۸۸) با بازی بروس ویلیس بیش از ۱۴۰ میلیون دلار فروخت و با ۴ دنباله و بازی های ویدیویی که در ادامه به دنبال آن ساخته شد به یکی از بهترین مجموعه های اکشن تبدیل شد. کمدی سیاه جنگ رزها (۱۹۸۹) به کارگردانی دنی دویتو و بازی مایکل داگلاس نیز به یکی از پرفروش‌ترین فیلم های سال اکران خود تبدیل شد.

اما با این حال بری دیلر این موفقیت ها را به تکیه گاهی برای توسعه تلویزیونی فاکس تبدیل کرده بود. در سایه توجه عمده او به بخش تلویزیونی فاکس مجموعه هایی مانند «خانواده سیمپسون» تولید شد. مجموعه ای کارتونی که پخش آن از ۱۹۸۹ آغاز شد و هم اکنون با ۲۶ فصل و بیش از ۵۷۰ قسمت رکورددار پرقسمت‌ترین مجموعه تلویزیونی جهان است. خانواده سیمپسون یکی از تاثیرگذارترین ساخته های فاکس است تا جایی که سه سال پیش در یک نظرسنجی در آمریکا، مشخص شد که آمریکایی‌ها درباره خانواده سیمپسون اطلاعات بیشتری دارند تا درباره متمم اول قانون اساسی آمریکا.

سیمپسون

فاکس سرانجام با هدف توسعه ظرفیت فیلمسازی خود «Joe Roth» کارگردان را به خدمت درآورد. روث در این امر موفق بود و درخشش های طلایی میلیون دلاری را تولید کرد. ادوارد دست قیچی (۱۹۹۰) با بازی جانی دپ و کارگردانی تیم برتون که جوایز زیادی از جمله جایزه Hugo را بدست آورد و تنها در خانه (۱۹۹۰) که با بودجه ای در حدود ۱۸ میلیون دلار بیش از ۴۷۰ میلیون دلار فروش کرد و تا سال ۲۰۰۹ که Hangover اکران شد پرفروش‌ترین کمدی آمریکایی بود. مکالی کالکین بازیگر نوجوان این فیلم نامزد دریافت جایزه گلدن گلوبِ بهترین بازیگر مرد فیلم شد و تبدیل به جوان‌ترین فردی شد که تا به حال کاندید دریافت این جایزه می‌شود. او در آن زمان تنها ۱۱ سال داشت.

استودیو فاکس قرن بیستم بار دیگر جایگاه نخست فیلمسازی را به دست آورده بود و در سال ۱۹۹۱ نزدیک ۲۰ درصد از کل فروش گیشه های آمریکا را در اختیار داشت. ویژگی روث ساخت فیلم های پرفروش با حداقل بودجه بود و بسیاری از فیلمنامه هایی که از طرف سایر استودیوها رد می شدند زیر نظر او موفقیت های میلیون دلاری کسب می کردند.

او یک بار در گفتگویی با مجله فوربس گفت: شما باید از قصه شروع کنید. بعد معادله حل می شود.

ادامه دارد...

 

کد خبر 2879791

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha