۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۲

«قصه‌های من و ننه آغا» کاری از نویسنده یزدی منتشر شد

«قصه‌های من و ننه آغا» کاری از نویسنده یزدی منتشر شد

یزد ـ کتاب «قصه‌های من و ننه آغا» نوشته حجت الاسلام مظفر سالاری، یکی از نویسندگان خوش ذوق یزدی توسط حوزه هنری یزد منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه داستان «قصه‌های من و ننه آغا» اثر حجت‌الاسلام مظفر سالاری نویسنده یزدی در کمتر از یک سال به چاپ سوم رسید.

چاپ سوم مجموعه داستان «قصه‌های من و ننه آغا» محصول حوزه هنری یزد به نویسندگی حجت‌الاسلام مظفر سالاری توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر و روانه بازار کتاب شد.

این اثر که دی‌ماه ۹۶ منتشر و در دهمین نمایشگاه بزرگ کتاب یزد رونمایی شد، با استقبال قابل توجهی از طرف مخاطبان مواجه شده و توانسته در مدت کوتاهی به چاپ سوم برسد.

«قصه‌های من و ننه آغا» مجموعه‌ای از ماجراهای خاطره‌انگیز دوران کودکی و نوجوانی نویسنده در قالب روایتی داستانی است. داستان‌هایی شنیدنی و لطیف که رنگ و بویی کاملا بومی داشته و طعم شیرین سنت‌های ایرانی را در دل زنده می‌کند.

این کتاب شامل ۲۳ داستان کوتاه جذاب و خواندنی با محوریت خانواده و سبک زندگی برای گروه سنی کودک و نوجوان است.

این اثر که تلنگری بر سبک زندگی امروزی است به موضوع خانواده و فرهنگ اصیل شهر دارالعباده یزد می‌پردازد و نویسنده سعی دارد از رهگذر قصه، این فرهنگ بومی و محلی که رو به فراموشی است را حفظ و احیا کند.

«آغا» به معنای بزرگ است که در یزد و برخی مناطق به مادرِ پدر «ننه آغا» گفته می‌شود. ننه آغا آرام است و صبور، دنیا دیده و پرحوصله، پیرزنی دوست‌داشتنی که برای سرد و گرم روزگار چاره دارد. او در مواقع حساس نوه‌اش را راهنمایی می‌کند و نشان می‌دهد که وجود معنوی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها برای خانواده‌ها یک نعمت بزرگ است.

مجموعه داستان «قصه‌های من و ننه آغا» در ۱۷۶ صفحه و قیمت ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد. این کتاب، بهار امسال به چاپ دوم رسیده بود.

در بخشی از داستان «کُلوخ‌انداز» این کتاب می‌خوانیم:

نزدیک ساعت مارکار یزد -که میدانی قدیمی بود و برج ساعتِ چهارگوش و نوکِ هرم مانند داشت- زمین بزرگی بود که بچه‌ها آن‌جا فوتبال‌بازی می‌کردیم. یک روز که رفتیم دیدیم دور تا دور زمین را کانال کنده‌اند. شست‌مان خبردار شد که می‌خواهند آن‌جا را هم بسازند. تاکتیک را عوض کردیم و به جای فوتبال، توی کانال پریدیم و پشت خاک‌هایی که بیرون ریخته بودند و شبیه خاکریز بود، سنگر گرفتیم و شروع کردیم به پرتاب نارنجک به سوی هم. دو دسته شده بودیم و کلوخ‌های ریگی را به سمت هم می‌انداختیم. این کلوخ‌ها اگر به کسی هم می‌خورد، خطری نداشت و به یک اشاره، وا می‌رفت. حمید که همسایه و هم‌شاگردی‌ام بود کلوخی انداخت که از قضا به پشت گردنم خورد و وا رفت و ریگ‌هایش رفت توی یقه و بدنم. همه خندیدند. من خیلی ناراحت شدم. بدون آن‌که نگاه کنم کلوخی را برداشتم و به طرف حمید انداختم. این کلوخ، ریگی نبود. تکه‌ای بود از یک خشت. از قضا کلوخ خشتی رفت و خورد پایین چشم حمید. فریاد بیچاره به هوا رفت و خودش افتاد توی کانال. من از نارنجکی که به هدف زده بودم، خوش‌حال شدم. انتقام خودم را گرفته بودم. وقتی دیدم صدای ناله‌ی حمید هم‌چنان بلند است و بچه‌ها به طرفش می‌دوند، نگران شدم. دو- سه دقیقه‌ای طول کشید تا بچه‌ها زیر دست و بالش را بگیرند و از کانال بیرونش بیاورند. از چیزی که دیدم وحشت کردم ... .

رمان پرفروش «رویای نیمه‌شب» که بیش از ۷۰ نوبت تجدید چاپ شده از دیگر آثار این نویسنده یزدی است.

مظفر سالاری داستان‌نویس، پژوهشگر و منتقد ادبی، بیش از ۲۵ سال برای کودکان و نوجوانان کار مطبوعاتی انجام داده و علاوه بر آن، ده‌ها داستان، نمایشنامه و فیلم‌نامه کوتاه ‌و بلند، نقد و مقاله‏، چند رمان و کتاب آموزشی و پژوهشی نگاشته است.

کد خبر 4487425

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha