مجید قیصری:

بهار و تابستان فصل نوشتن داستان کوتاه و پاییز و زمستان فصل خلق رمان است

بهار و تابستان فصل نوشتن داستان کوتاه و پاییز و زمستان فصل خلق رمان است

نویسنده آثاری چون گوساله سرگردان، شماس شامی و سه کاهن با بیان اینکه فصول مختلف سال در خلق آثار داستانی کوتاه و بلند تاثیر دارند، گفت: بهار و تابستان فصل نوشتن کارهای کوتاه و پاییز و زمستان فصل نوشتن کارهای بلند و رمان است.

به گزارش خبرنگار مهر، مجید قیصری، نویسنده در یکی دیگر از نشست‌های «عصر تجربه» که عصر روز یکشنبه هفتم مهرماه در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان برگزار شد، با اشاره به تاثیر جوایز در تحولات کار یک نویسنده گفت: جوایز و جشنواره‌ها نشان می‌دهند که کار یک نویسنده دیده شده است. اگر این جوایز در ابتدای کار به شما تعلق گیرد، یک شوک به شما وارد می‌شود و ممکن است شما را در امر نوشتن جدی‌تر کند.

وی افزود: به دلیل فضای چندقطبی که در جشنواره‌ها و مطبوعات ما وجود دارد، تاثیر جوایز در کارهای من کم نبوده است. البته جشنواره‌ها در واقع به وظیفه اصلی خودشان که کشف استعدادها هست، خوب عمل نمی‌کنند.

نویسنده «گوساله سرگردان» اضافه کرد: یک نویسنده باید خودش را به سوژه مورد نظرش محدود کند، اگر داستانی سه بعد داشته باشد، بُعد سوم آن ابدیت است؛ یعنی مانایی که بسیاری از داستان‌های ما این بعد سوم را ندارند و دغدغه داستان‌نویس از یک محله، شهر یا شهرستان فراتر نمی‌رود.

قیصری گفت: دغدغه من شناخت آدم‌ها است. به همین خاطر در ابتدا به روانشناسی روی آوردم، اما نگاه علمی مرا ارضا نمی‌کرد و کم کم به سمت ادبیات کشیده شدم. به نظرم یک نویسنده در درجه اول باید یک محقق باشد و همواره در حال تجربه‌اندوزی باشد و ذهن خود را از تجارب مختلف سیراب کند.

وی در ادامه یادآور شد: تشبیه من از ذهن یک نویسنده، یک کتابخانه وسیع است که همواره بتوان کتاب‌ها و واژه‌ها و مطالب مختلف را در آن جستجو کرد. یک نویسنده حتما باید خود را در محک تجارب و آزمون‌های مختلف قرار دهد. من فکر می‌کنم در 13 کتابی که نوشته‌ام مخاطبانم را با دغدغه‌های خودم آشنا کرده‌ام.

نویسنده «شماس شامی » همچنین گفت: انگیزه‌ها و هیجانات انسان‌ها همواره برای من جای سئوال بوده است و همیشه رفتارهای غیرکلیشه‌ای به من سوژه داده است. نوشتن دو مرحله ذهنی و عینی دارد؛ نویسنده اول باید در ذهن خود داستان را شکل دهد و سپس آن را به روی کاغذ بیاورد.

قیصری همچنین با بیان اینکه من به صورت عجیب و کاملی به فصول نوشتن آثار داستانی اعتقاد دارم، ادامه داد: معتقدم فصل در نوشتن داستان تاثیر دارد؛ به نظرم فصول پاییز و زمستان مناسب کارهای بلند و رمان هستند و فصول تابستان و بهار برای کارهای کوتاه است.

وی همچنین با اشاره به عادت‌های نویسندگی‌اش گفت: این عادت‌ها از ابتدای نوشتن کم کم با نویسنده عجین می‌شوند و بعد از مدتی به یک عادت غیرقابل اجتناب تبدیل می‌شوند. نویسنده باید از متنی که می‌نویسد، لذت ببرد و مطمئن باشد که آن را از روی اجبار ننوشته است.

نویسنده رمان «سه کاهن» همچنین گفت: خواننده‌ای که حرفه‌ای باشد، کم کم شفقت در او شکل می‌گیرد؛ چون نگاهش به طبیعت و اطرافش در ذهنش رسوخ می‌کند و مثلاً متوجه می‌شود که کسی مانند «بیجه» که 26 کودک را به قتل رساند و به آنها تجاوز کرد، چه سرگذشتی داشته است. شخصاً معتقدم خود متن تقریبا مانند یک موجود زنده عمل می‌کند و به خواننده آگاهی می‌دهد و این آگاهی در نهایت به شفقت منجر می‌شود.

قیصری اضافه کرد: نویسنده باید بتواند خود را در جایگاه همه شخصیت‌های داستانی‌اش قرار دهد، نه اینکه همواره نقش مثبت را برای خودش در نظر بگیرد. به هر حال وسوسه‌هایی که در ضد قهرمان‌های داستان است، در همه ما وجود دارد. به نظرم نویسنده هر کاری هم که بکند از نظر اخلاقی در شخصیت‌های داستان‌هایش رسوخ کرده است.

وی درباره اینکه موضوع کتاب‌هایش را چگونه انتخاب می‌کند، گفت: به طور مشخص در مورد جنگ من یک سری تجارب شخصی دارم و البته بیش از 2 هزار کتاب در زمینه ادبیات جنگ چه در حوزه ارتش، چه سپاه، چه اسناد و چه ادبیات بازداشتگاهی چاپ شده است. این خود یک گنجینه بی‌انتها برای یک نویسنده است.

این نویسنده ادامه داد: به طور مثال من از کتاب «زندگی در مه» که سال‌ها پیش چاپ شد، سوژه‌هایی درآوردم که به خلق چهار داستان کوتاه منجر شد. جنگ و خاطرات کسانی که درگیر آن بوده‌اند، سرشار از ایده است و مهم این است که شما به عنوان یک نویسنده چطور آنها را شکار کنید.

قیصری وظیفه داستان‌نویس را آشنایی‌زدایی عنوان کرد و یادآور شد: بعضی وقت‌ها که به یادداشت‌ها و سوژه‌هایم که سال‌ها قبل ثبت کرده‌ام نگاه می‌کنم می‌بینم که چقدر تعداد آنها زیاد است، ولی الان دیگر آن حس که به همان شکل آنها را به اثر داستانی تبدیل کنم در من وجود ندارد؛ چون دوست دارم نگاه‌های تازه‌تری را تجربه کنم.

وی همچنین بر لزوم استفاده از متون قدیم و استخراج سوژه‌ها از آن و بازسازی آنها به روایت معاصر تاکید کرد و گفت: نویسنده‌ای که قصه‌های قرآن و اسطوره‌های آن را نشناسد، حتما چیزی کم دارد. حتی کسانی هم که در غرب ضددین تلقی می‌شوند، انجیل را به خوبی خوانده‌اند. این کتاب برای داستایفسکی یک اثر بالینی بود.

قیصری اضافه کرد: شما نمی‌توانید نویسنده‌ای در ایران پیدا کنید که با شاهنامه و قرآن به طور دقیق آشنا نباشد. نمی‌توانید گذشته را ندیده بگیرید هرچند می‌توانید نگاه دیگری به آن داشته باشید. البته من خیلی موافق نویسنده کتابخانه‌ای نیستم. یعنی نویسنده‌ای که آنِ نویسندگی نداشته باشد. وظیفه نویسنده این است که در جامعه خود بگردد و چیزهای تازه‌ای کشف کند.

این داستان‌نویس همچنین تاکید کرد: نوشتن در ابتدای راه باید به صورت ناخودآگاه باشد. به نظر من داستان خوب داستانی است که اگر 20 سال بعد هم از شما درباره آن بپرسند، بتوانید آن را با تمام جزئیاتش تعریف کنید. دیگر اینکه یک داستان خوب داستانی است که شما بعد از مطالعه آن بتوانید یک داستان بنویسید.

قیصری همچنین گفت: در طول سال شاید یکی ـ دو بار برای من اتفاق بیفتد که داستان خیلی خوبی بخوانم و آن وقت است که از این مطالعه حظ می‌برم و روی شست پایم می‌رقصم.

وی همچنین شرایط اقتصادی را در رونق ادبیات داستانی در ایران بسیار تاثیرگذار دانست و گفت: به ضرس قاطع می‌گویم که کسانی که در شرایط فعلی می‌نویسند بدون شک مجنون هستند. چون واقعاً هیچ جور نمی‌توان دخل را به خرج رساند. واقعیت این است که ادبیات ما دارد نفس نفس می‌زند و آن هم به این خاطر است که جامعه ما جامعه کتابخوانی نیست.

این نویسنده نظرش را در مورد کتاب‌های عامه‌پسند هم این گونه بیان کرد: به نظر من تیراژ این کتاب‌ها هم چندان زیاد نیست با این حال معتقدم که این آثار هم باید باشد چون به هر حال مخاطب خودش را دارد. اگر شرایط اقتصادی کشور بهتر شود، فکر می‌کنم وضعیت کتابخوانی مردم ما هم بهبود یابد.

قیصری همچنین گفت: من همیشه مخاطب خودم را باهوش‌تر از خودم دانسته ام و این در عمل برایم ثابت شده است. چون مخاطب گاه به نکته‌هایی دقت می‌کند که من هیچ گاه هنگام نگارش توجهی هم به آنها نداشته‌ام و به معنی واقعی کلمه از نگاه من مغفول مانده است. مسلما نویسنده‌ای که نگاهش این است که مخاطب از خودش باهوش‌تر است تحت این اجبار قرار می‌گیرد که با دقت بیشتری بنویسد.

وی در توضیح واژه آثار داستانی ضدجنگ هم گفت: واقعیت این است که هیچ اثری در زمینه جنگ نوشته نمی‌شود که ترویج جنگ و آدم‌کشی باشد و یقیناً هر اثری که در این زمینه نوشته می‌شود، ضد جنگ است.

قیصری در مورد نوع دیالوگ‌ها در آثار داستانی هم گفت: این بستگی به ژانر داستان دارد. دیالوگ یک اثر عاشقانه با دیالوگ یک فیلمنامه پلیسی متفاوت است. در کشورهای صاحب ادبیات معمولاً از متخصصان هرکدام از این ژانرها برای نوشتن دیالوگ‌ها استفاده می‌کنند، اما در ایران این گونه نیست.

این داستان‌نویس در پایان در پاسخ به این سئوال که در مجموع و با توجه به آثاری که تاکنون خلق کرده است، از 20 چه نمره‌ای به خودش می‌دهد؟ گفت: من نمره خوبی به خودم نمی‌دهم و فکر می‌کنم هنوز در آن سیاه مشق می‌نویسم. زمانی که شما فکر کنید کاری یاد گرفته‌اید و بلدید داستان بنویسید، آن زمان لحظه مرگ شماست. شما باید بتوانید حالت شاگردی خود را حفظ کنید.

کد خبر 2145709

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha