۱ اسفند ۱۳۹۳، ۹:۴۳

رئیس هیئت مدیره راهنمایان گردشگری:

دغدغه‌ طراحی تور ادبی وجود ندارد/ با اسطوره‌هامان بیگانه‌ایم

دغدغه‌ طراحی تور ادبی وجود ندارد/ با اسطوره‌هامان بیگانه‌ایم

به گفته رئیس هیئت مدیره راهنمایان گردشگری، ما می‌توانیم بر اساس رمان«کلیدر» تور طراحی کنیم یا براساس حرکت مولانا از بلخ تا قونیه؛ اما کسی دغدغه چنین چیزی ندارد و ما اسطوره‌های خود را نمی‌شناسیم.

به گفته نویسنده کتاب «عدد، نماد، اسطوره» خراسان بزرگ و تاثیری که بر ایران فرهنگی گذاشته، مقوله‌ای است که به پژوهش گسترده نیاز دارد. برای مثال می‌توان توری طراحی کرد بر اساس مسیر حرکت مولانا؛ چون این شاعر بزرگ ایرانی در مسیر بلخ به قونیه از خراسان گذشته یا می‌توان توری با عنوان «دادخواهی حسنک وزیر از بوسهل زوزنی» طراحی کرد چون زوزن که در خراسان است و حسنک در نیشابور بردار شده اما کسی دغدغه چنین چیزی ندارد.

آرش نورآقایی، رئیس هیئت مدیره کانون سراسری راهنمایان گردشگری کشور در گفتگو با خبرنگار مهر به این‌که خراسان بزرگ، قابلیت بسیار در جذب گردشگری دارد، اشاره و بیان کرد: ما می‌توانیم بر اساس رمان«کلیدر» که در سبزوار و اطراف آن اتفاق افتاده،  تور طراحی کنیم. علاوه بر این می‌توان گردشگران را با نهضت «سربداران» آشنا کرد. «نهضت سندباد» نیز در خراسان رضوی اتفاق افتاده و این سندباد با سندباد بحری تفاوت دارد و کسی است که در خراسان قیام می‌کند.

به گفته نویسنده کتاب «عدد، نماد، اسطوره» خراسان بزرگ و تاثیری که بر ایران فرهنگی گذاشته، مقوله‌ای است که به پژوهش گسترده نیاز دارد. برای مثال می‌توان توری طراحی کرد بر اساس مسیر حرکت مولانا؛ چون این شاعر بزرگ ایرانی در مسیر بلخ به قونیه از خراسان گذشته یا می‌توان توری با عنوان «دادخواهی حسنک وزیر از بوسهل زوزنی» طراحی کرد چون زوزن که در خراسان است و حسنک در نیشابور بردار شده اما کسی دغدغه چنین چیزی ندارد.

نورآقایی در پاسخ به این‌که هشتمین جشن راهنماهایان گردشگری که در مشهد و استان خراسان رضوی برگزار می‌شود تا چه اندازه به این موارد می‌پردازد، می‌گوید: جشن راهنماها، یک تور تخصصی نیست. ما به توس و نیشابور می‌رویم و از آرامگاله خیام و عطار و فردوسی و مهدی اخوان ثالث دیدن می‌کنیم اما تور ادبی، معنا و مفهوم خاص خود را دارد. یک تور کملا تخصصی با مخاطبان خاص و راهنمایان خاص و آشنا به ادبیات و شعر است.

بسیاری از مکان‌های گردشگری در ایران با اسطوره‌ها آمیخته‌اند

این پژوهشگر و راهنمای گردشگری بر این باور است که بسیاری از مکان‌های گردشگری که در کشور ما وجود دارند، با اسطوره‌ها و افسانه‌ها درآمیخته‌اند، اما موضوع این است که تا‌کنون از این منظر به آن‌ها توجه نشده و ما از تمام ظرفیت‌های موجود استفاده نکرده‌ایم. به طور مثال اگر تنها به روایت‌های شاهنامه فردوسی توجه کنیم، با دنیایی از افسانه و اسطوره‌ها مواجه می‌شویم که کمترین بهره‌ای از آن‌ها نبرده‌ایم.

اکنون این سئوال مطرح است که با استفاده از مضامین افسانه‌ها و مفاهیم اسطوره‌ها در توسعه گردشگری چه می‌توان کرد؟ نویسنده کتاب «عدد، نماد، اسطوره» با اشاره به این‌که برای پاسخ به این سئوال بهتر است به چند پیشنهاد فرضی توجه کنیم، می‌گوید: فرض کنید در سیستان و بلوچستان که آن را محل تولد «رستم» و محل بسیاری از اتفاقات شاهنامه می‌دانیم، موزه‌ای به نام «موزه‌ شاهنامه» بسازیم و در آن، برخی از داستان‌های شاهنامه را به روش‌های کارآمد و روزآمد روایت کنیم و تصویر و مجسمه‌‌ بعضی از شخصیت‌های شاهنامه را طراحی و اجرا کنیم. آیا نتیجه‌‌ این کار، این نخواهد بود که در وهله نخست، گردشگران را به بخش دیگری از ایران که امروز کمتر مورد توجه گردشگران قرار می‌گیرد، هدایت و ادبیات حماسی سرزمینمان را به گردشگران معرفی می‌کنیم. همچنین در این میان، ارج زبان فارسی و فردوسی هم بیش‌تر می‌شود.

ما قصه‌ها و اسطوره‌های خود را نمی‌شناسیم

نورآقایی معتقد است: ما هم می‌توانیم یک مقبره نمادین برای شیرین و فرهاد بسازیم. فرض کنید، ما هم، چون ایتالیایی‌ها در یک باغ مصفا که نمونه‌اش را در ایران بسیار داریم، یک مقبره‌ نمادین از شیرین و فرهاد بسازیم و تراژدی این عشاق را برای گردشگران یادآوری کنیم. جالب این‌که ما در کوه بیستون مکانی را به نام «فرهاد تراش» می‌شناسیم و در شهرستان ایوان استان ایلام، اثری به نام «تاق شیرین و فرهاد» داریم که هر کدام قصه‌ای هم برای خود دارند، اما ما یا از این قصه‌ها کمتر آگاهی داریم و یا این‌که برایشان منزلتی قائل نیستیم و این در حالی است که در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی، همین قصه‌ها و افسانه‌ها پای گردشگران اروپایی را به ایران باز کرد تا راز گوهر شب چراغ و قالیچه‌ حضرت سلیمان و گنبد طلا را بدانند.

او با اشاره به این‌که کشور ما را با قصه‌های هزار و یک‌شب می‌شناسند؛ در حالی‌که امروز هر شهر عربی، خود را به عنوان شهر هزار و یک‌شب به دنیا معرفی می‌کند، می‌گوید: ما دماوند را داریم و آرش را، آیا نمی‌توانیم بر فراز دماوند، مجسمه‌‌‌ای از آرش بسازیم و برای هر کوهنورد خارجی، اسطوره‌ او را روایت کنیم؟ از همه‌ این‌ها مهم‌تر، کشور ما را در دنیا با قصه‌های «هزار و یک‌شب» می‌شناختند و «چهل ستون» و «هشت بهشت» را محل قصه گویی شهرزاد می‌پنداشتند. موضوعی که ما از آن به شدت غفلت کردیم و اکنون هر شهر عربی خود را با عنوان شهر هزار و یک شب به دنیا معرفی می‌کند.

روزگاری افسانه‌ها در باور مردم پر رنگ بوده‌اند

اما کشور ما چقدر توانسته از این ادبیات و اسطوره‌های خود برای جذب گردشگر استفاده کند؟ آرش نورآقایی، رئیس هیئت مدیره کانون سراسری انجمن‌های صنفی راهنمایان گردشگری ایران، پرسش ما را این‌گونه پاسخ داد: شاید لازم به یادآوری نباشد که ایران ما از لحاظ تنوع اسطوره‌ها و افسانه‌ها مقام ویژه‌ای دارد. با این وجود، ما از این زاویه، خود را در میان کشورهای دیگر دنیا مطرح نکرده‌ایم. من حتی از این تاسف، پا را فراتر می‌گذارم و اظهار می‌کنم که امروزه کمتر کسی از هم‌میهنان از تنوع اسطوره‌ها و نقش آن‌ها آگاهی دارد.

وی ادامه داد: از این موضوع که بگذریم و نگاهی به اسامی شهرها، قلعه‌ها، مکان‌ها و آثار تاریخی کشورمان بیندازیم، متوجه اسامی اسطوره‌ای بسیاری می‌شویم و نام‌هایی را می‌بینیم که مربوط به افسانه‌هاست: «قصر شیرین، قصر بهرام، زیج منیژه، قلعه رستم، قلعه ضحاک، زندان سلیمان، تخت سلیمان، کوه بلقیس، تخت جمشید، هفت خوان، فرهاد تراش، شیرین و فرهاد و …» این اسامی نشان دهنده‌ این موضوع است که روزگاری نه چندان دور، چگونه شخصیت‌های افسانه‌ای و اسطوره‌ای در باور مردم ایران حضوری فراموش نشدنی داشته‌اند.

کد خبر 2495240

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha