به گزارش خبرنگار مهر، رمان «فرمان کشتار» نوشته جیمز دشنر بهتازگی با ترجمه مینا موسوی و ملیکا خوشنژاد توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب چهارمینعنوان از مجموعه «دونده هزارتو» است که اینناشر ترجمهاش را منتشر میکند.
ترجمه عناوین اول و دوم اینمجموعه، زمستان سال ۹۵ به بازار آمد و سومینجلدش هم مهرماه سال ۹۶ عرضه شد. حالا ترجمه چهارمین جلد «دونده هزارتو» به بازار نشر آمده است.
مجموعه «دونده هزارتو» داستانی هیجانی و هوشمندانه دارد که مخاطبان زیادی را در کشورهای مختلف دنیا به خود جذب کرده و بیش از ۳ میلیون نسخه از کتاب هایش در آمریکا به فروش رفته است. این مجموعه از طرف مجله کرکس ریویو به عنوان بهترین رمان نوجوان سال انتخاب شده و سریالی هم براساس آن، با همین نام ساخته شده است. روزنامه نیویورک تایمز هم این کتاب را به عنوان پرفروش ترین اثر مورد بررسی خود معرفی کرده است. گزارش روزنامه یواس ای تودی، انجمن بوک سنس و کتابخانه آلایاسا هم این مجموعه را به عنوان کتاب پرفروش معرفی کرده اند.
در کتاب اول «دونده هزارتو»، یعنی «لانه گریورها ، وقتی در بالابر باز و قصه شروع میشود، تنها چیزی که توماس به یاد میآورد اسم کوچکش است. ولی او تنها نیست. گروهی از پسرهای همسن و سالش ورود او را به هزارتو خوشامد میگویند. هیچ کس نمیدانست چرا به هزارتو آمده یا چه اتفاقی برای جهان بیرون افتاده است. اما ناگهان دختری وارد هزارتو میشود که پیامی به همراه دارد: «یا راهی به بیرون پیدا کنید یا همگی هلاک خواهید شد!»
در جلد دوم «گذر از جهنم» هم توماس فهمیده بوده راه پر پیچ و خم تر از آن چیزی است که فکرش را میکرد. بیرون از هزارتو خطرهای بیشتری زندگی او و دوستانش را تهدید میکرد. او چند هفته گذشته را در ترس و وحشت گذرانده بود ولی بالاخره کسی باید کنترل اوضاع را به دست میگرفت. آنها برای آن که از این مهلکه جان سالم به در ببرند، به یک نقشه احتیاج داشتند.
در کتاب سوم اینمجموعه هم که با نام «علاج مرگ» چاپ شد، سازمان شرارت همهچیز را از توماس گرفته بود؛ زندگی، خاطرات و دوستهایش را. تنها یک آزمون دیگر باقی مانده بود تا آزمایشها کامل شوند اما شرارت نمیدانست توماس همه حوادث گذشته را به خاطر دارد. زمان دروغ به پایان رسیده اما حقیقت ممکن بود خطرناکتر از چیزی میبود که توماس تصور میکرد.
چهارمین کتاب «دونده هزارتو» هم دربرگیرنده کشندهترین اتفاقهاست. پیش از شکلگیری سازمان شرارت و پیش از ورود توماس به داخل هزارتو، زبانههای خورشید به زمین برخورد کرده و بیشتر جمعیت انسانها را از بین برده است. مارک و تیرینا شاهد برخورد زبانههای خورشید به زمین بودهاند. آنها جان سالم به در بردند اما ویروسی در حال پراکندهشدن در جهان است که وجود انسانها را آکنده از خشمی کشنده میکند. با اینوجود مارک و تیرینا باور دارند که هنوز راهی برای نجات بازماندگان وجود دارد؛ البته اگر بتوانند خودشان را زنده نگه دارند...
رمان «فرمان کشتار»، یکپیشگفتار، ۶۷ فصل و یک «پایان (دوسال بعد)» دارد.
در قسمتی از اینرمان میخوانیم:
صدای مهیب هجوم آب در فضا پیچیده و مارک را یاد گردش خانوادگیشان کنار آبشار نیاگارا میاندازد. مردم جیغ میزنند و صدای شکستن چیزها و خرد شدن شیشه میآید. الک انتهای ایستگاه قطار بهسرعت میدود و درون تاریکی تونل دیگری میرود. در این وضع اصلا شبیه پیرمردها به نظر نمیرسد. نباید زیاد وقت داشته باشند و مارک با وحشتی ناگهانی متوجه میشود تمام زندگیاش را به دست دو نفر جلوییاش داده است. همینی است که هست، چاره دیگری ندارد. در عرض چند دقیقه یا میمیرد یا زنده میماند.
کسی پشت سرش فریاد میکشد. بعد چیزی با شدت به شانهای میخورد و او را به تلوتلو میاندازد. خودش را صاف میکند و میگذارد تیرینا که نمیتواند سرعتش را کم کند، از او رد شود. مارک به عقب نگاه میکند و دو چیز را میبیند: مرموز که روی زمین افتاده و هجوم حجم زیادی آب که مثل گرداب از سکوهای ایستگاه داخل ریل میریزد. سیلابی که خیابانهای بالاسر ایستگاه را شسته، داخل شیارهای پهن تونل سرازیر میشود و فقط چندمتر با آنها فاصله دارد.
آبی که به بدن مرموز میرسد، چند سانتیمتری عمق پیدا کرده است. مرموز به زمین فشار میآورد تا از جا بلند شود. همین که مارک خم میشود تا کمکش کند، مرموز طوری جیغ میکشد و روی پاهایش جست میزند که انگار آب برق دارد. همین که سعی میکند دست مارک را بگیرد، فریاد میزند: «داغه!»
اینکتاب با ۴۴۸ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۵۸ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما